درباره‌ی کته کولویتز؛ نقاش اکسپرسیونیست و فعال حقوق کارگران

 

 

کته کولویتز تنها یکی از بزرگترین هنرمندان قرن بیستم نیست. او همچنین مدافع حقوق زحمتکشان و پیکارجویی جسور علیه رژیم‌های دیکتاتوری و جنگ‌طلب بود. بانوی نامدار هنر واقع‌گرای آلمان ۱۵۰ سال پیش پا به جهان گذاشت.


کته کولویتز هم در خانه پدر و هم در خانه همسرش، از نعمت و رفاه برخوردار بود، اما در سراسر زندگی یک دم از یاد نبرد که در پیرامون او، دور و نزدیک، مردمی هستند که گرسنه سر به بالین می‌گذارند و از سرما خواب به چشمشان نمی‌آید.

 

در خانه او، درست بالای میز غذاخوری، یکی از تابلوهای معروف او آویخته بود، که چند کودک گرسنه را با کاسه‌های تهی نشان می‌دهد، زیر تابلو به خطی درشت نوشته است: بچه‌های آلمان گرسنگی می‌کشند!

 

کولویتز بیشتر عمر خود را زیر بختک رژیم‌هایی زندگی کرد، که به جای نعمت و رفاه و نیکروزی، برای مردم خود نکبت و بدبختی بار آوردند؛ او زیر سلطه زمامدارانی رنج کشید که به جای خدمت به مردم محروم و زحمتکش، جوانان نگون‌بخت را به جنگ و کشتار فرستادند تا در میدان‌های پروحشت و تعفن‌آلود، به خاک بیافتند و اجساد آنها زیر لای و لجن مدفون شود.

 

همدردری با بی‌نوایان

 

کته کولویتز در ۸ ژوئیه ۱۸۶۷ در کونیگزبرگ، کالینینگراد کنونی، به دنیا آمد.  او که در خانواده‌ای با گرایش‌های پیشرو و تربیت آزادمنشانه بار آمده بود، از آغاز جوانی توجهی جدی و همدلانه به زندگی مردم زحمتکش و محروم نشان داد. سال‌های جوانی او با صنعتی شدن روزافزون جامعه همراه شد. کارگران و زحمتکشان، که رشد و پیشرفت جامعه مرهون کار و تلاش آنها بود، از نعمات این پیشرفت سهم اندکی داشتند. آنها از بام تا شام عرق می‌ریختند، اما از هرگونه حقوقی محروم بودند و بچه‌هایشان نه غذای کافی داشتند و نه پوشاکی مناسب در برابر سرما.

 

در همین دوران نخستین تلاش‌های متشکل کارگران صنعتی، برای دستیابی به حقوق انسانی خود شروع شد. کته کولویتس که در نخستین سالهای آموزش هنری، استعدادی بی‌نظیر در طراحی و نقاشی نشان داده بود، هنر خود را آینه مبارزات حق‌طلبانه مردم در راه عدالت و بهروزی قرار داد و تا پایان زندگی بر این تعهد پایدار ماند.

 

و به عنوان زنی آگاه که با آفرینش هنری، همگان را به تحسین و احترام واداشته بود، به زودی دریافت که در جامعه مردسالار باید تبعیضات و محدودیت‌های زیادی را تحمل کند. در سال ۱۸۹۸ که به خاطر برپایی نمایشگاهی در برلین از سوی جامعه هنری برای دریافت بالاترین مدال افتخار معرفی شده بود، ویلهلم دوم، پادشاه وقت آلمان، از دادن جایزه به او خودداری کرد، با این توجیه که: مدال افتخار فقط به مردان تعلق می‌گیرد!

 

مهاجرت به برلین

 

کته شمیت که پس از ازدواج با دوست کودکی خود دکتر کارل کولویتس به همراه او به برلین کوچ کرده بود، در این شهر با روی دیگر شکوه و عظمت پایتخت رایش آشنا شد: بیکاری، گرسنگی، فقر و بیماری. در آن روزها نیمی از کودکان طبقه محروم جامعه تا پیش از سن بلوغ می‌مردند.

 

همسر کولویتز، پزشکی مترقی و انسان‌دوست بود که دانش خود را به رایگان در اختیار خانواده‌های فقیر قرار داده بود. بیشتر در ارتباط با مراجعان به دفتر طبابت همسر بود که کته کولویتس با ابعاد فاجعه‌بار فقر و محرومیت آشنا شد و نخواست در برابر آن سکوت کند.

 

کته کولویتز در دو مجموعه بزرگ از طرح‌ها و نقاشی‌های خود به عنوان «قیام بافندگان» و «جنگ دهقانی»، هم رنج و تیره‌روزی مردم زحمتکش را تصویر کرده است و هم مبارزات آنان را برای دستیابی به یک زندگی شایسته و شرافتمندانه.

 

او در کارهای خود در عین ترسیم درد و رنج کارگران، از حقانیت مبارزه آنها دفاع کرد و با سلاح نیرومند هنر نشان داد که آنها جز مبارزه برای زندگی بهتر چاره‌ای ندارند. بسیاری از تابلوهای او روایتگر شکست و ادامه خفقان هستند، اما در عین حال زنان و مردان مبارز را می‌بینیم که دوش به دوش هم همچنان مقاوم هستند و آماده برای از سر گرفتن پیکاری سرنوشت‌ساز.

 

بیشتر کارهای کولویتز ساده و فشرده با نیروی بیان بسیار قوی هستند، از بیشتر آنها اندوه و ماتمی سنگین تراوش می‌کند که بی‌واسطه بر احساسات تماشاگر تأثیر می‌گذارد.

 

ته کولویتس در تابلوهایی بی‌شمار، پشتیبانی بی‌دریغ و همدلی خود را با جنبش صلح، مبارزان راه عدالت و سوسیالیسم بیان کرده است. یکی از کارهای ماندگار او اثری است که در همبستگی با سرکوب قیام کمونیست‌ها در ژانویه ۱۹۱۹ خلق کرده است: ادای احترام کارگران سوگوار بر جسد کارل لیبکنشت.

 

سال ۱۹۳۳ و به قدرت رسیدن حزب ناسیونال سوسیالیسم به رهبری آدولف هیتلر در آلمان برای کته کولویتس، برابر بود با پیروزی عریان اردوی جهل و جنایت. بسیاری از دوستان کته کولویتس، روشنفکران مترقی و چپگرا، اگر در دام فاشیسم هیتلری گرفتار نشدند، از آلمان مهاجرت کردند.

 

مدافع سازش‌ناپذیر صلح

 

کته کولویتز در زمانه‌ای پرآشوب، سرشار از فجایع سهمگین و لرزاننده زندگی می‌کرد؛ او با این که در رفاه بود، اما یک دم نخواست زندگی شخصی و خانوادگی خود را از این آشوب و اضطراب دور نگه دارد. در دورانی که جامعه گرفتار سختی و پریشانی بود، بهروزی و رفاه شخصی برای او معنی نداشت.

 

در آستانه جنگ جهانی اول که اکثریت جامعه و زمامداران، به پیروی از احساسات پوچ ناسیونالیستی خواهان جنگ و ستیز بودند، او با دلیری فریاد برداشت که جنگ تنها می‌تواند به نفع دشمنان مردم باشد، مردم عادی و زحمتکش هیچ دشمنی و ستیزی با جوانان ملت‌های دیگر ندارند.

 

پسر جوان او پتر، تحت تأثیر تبلیغات عوامفریبانه نیروهای ستیزه‌جو، داوطلبانه راهی جبهه جنگ شد. مادر با تمام تلاش نتوانست فرزند خام و احساساتی را از این تصمیم باز دارد. تنها سه هفته بعد از اعزام او بود که در بلژیک به خاک افتاد. خبر مرگ او ضربه سنگینی بود که مادر را برای تمام عمر سوگوار کرد. او با خلق چند نقاشی و پیکره، با هنر خود بنای یادبودی برای پسر ساخت که بازتاب رنج و اندوه همه مادران داغدیده است.

 

کته کولویتز که عمری پشت سر گذاشته و از نامدارترین هنرمندان کشور بود، نتوانست از میهن خود دل بکند. او در آلمان باقی ماند تا شاهد فرو رفتن هرچه بیشتر جامعه در جهنم دیکتاتوری و اختناق باشد. بانوی پیر و دلشکسته‌ی هنر مترقی آلمان، سال ۱۹۴۵ در بیماری و انزوا درگذشت.

 

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر