اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

کسی نمی‌خواهد باور کند که باغچه دارد می‌میرد / نقد فیلمنامه فیلم «هیس! دختر‌ها فریاد نمی‌زنند»

  فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند

سینمای زن حدود چهار دهه با نام سینماگران زن، پوران درخشنده، تهمینه میلانی و رخشان بنی اعتماد گره خورده است که در میان این فیلمسازان تهمینه میلانی بیشترین دین را به این سینما ادا کرده است. قهرمانان او همواره زنانی بوده‌اند که در چنگال مردان دیو سیرت اسیر شده‌اند، که این فضا در میان آثار رخشان بنی اعتماد و پوران درخشنده به چشم نمی‌خورد. و اما پوران درخشنده.


 او با فیلمسازی مستند، وارد سینما شد، اما کار خود را با سینمای داستانی ادامه داد. با نگاهی به پرونده‌ی کاری درخشنده متوجه نوعی عدم یکنواختی در آثار او می‌شویم که به نظر می‌آید دل‌مشغولی‌های او از برهه‌ای به برهه دیگر در حال تغییر بوده است. پسر جوان سرگشته‌ی به دنبال آرامش در شمعی در باد، دختر و پسر نوجوان فراری از خانواده و پناه برده به عشقی کودکانه در رویای خیس، رویاهای صادقه دختر جوان در خواب‌های دنباله‌دار و قهرمانان جوان و نوجوان دیگر... و حالا به هیس! دختر‌ها فریاد نمی‌زنند رسیده است که این فیلم شاید به نوعی ادای دین او به سینمای زن به عنوان یک فیلمساز زن باشد.


هیس! دختر‌ها فریاد نمی‌زنند داستان دختر جوانی است که در کودکی مورد تعرض جنسی قرار گرفته و حال به تبع همین اتفاق یک ساعت قبل از مراسم ازدواجش مرتکب قتل نگهبان یک ساختمان شده است.


هیس دخترها فریاد نمی زنندبه طور کلی این فیلم را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: بخش اول از ابتدا تا روز دادگاه و بخش دوم از روز دادگاه تا به آخر. عروس جوان سفیدپوش با لباس خونین وارد می‌شود، او متهم به قتل شده است. از همین جا بحران اولیه شکل می‌گیرد، این اتفاق به عنوان حادثه محرک اولیه‌ی داستان تمامی حوادث بعدی را با خود به همراه می‌آورد و همین پنهان کردن علت‌ها، معما و به دنبال آن تعلیق را به وجود می‌آورد و تا یک سوم ابتدایی داستان و به حرف آمدن شیرین (با بازی چشم‌گیر طناز طباطبائی) این چنین مخاطب را با خود همراه می‌کند. افشای این اتفاقات، کاراکتر جدیدی را وارد داستان می‌کند: مراد (بابک حمیدیان) و به این شکل بار داستان بر دوش او می‌افتد. از او بازجویی می‌شود، مورد محاکمه قرار می‌گیرد، اقرار می‌کند. اما تنها این کافی نیست، حالا این سوال مطرح می‌شود: چرا شیرین، نگهبان آن ساختمان را که هیچ ارتباط و‌ شناختی از او نداشته، کشته است؟ این بار خانواده‌ی منزلتی و دختر کوچک‌شان عسل وارد داستان می‌شوند و کودکی شیرین به موازی اتفاقات زندگی عسل روایت می‌شود، فریادهای شبانه‌ی او، ترس از مادر و پدرش و.... به این ترتیب داستان با انسجام و هماهنگی وارد بخش دوم می‌شود یعنی روز دادگاه. تعلیق به جا، گره‌ افکنی و گره‌گشایی به موقع، کنش و واکنش‌های کاراکتر‌ها همه در راستای پیش‌برد داستان عمل می‌کنند. کشمکش‌ها به عنوان موسیقی داستان و حاکم بر دنیای اثر خود را نشان می‌دهد؛ اما ناگهان با ورود به بخش دوم توگویی دیگر فیلم خطابه‌ای بیش نیست و دچار شعار زدگی و سانتی‌مانتالیسم می‌شود. احساساتی‌گرایی مفرطی که صرفا برای درگیر کردن مخاطب و تحت تاثیر قرار دادن اوست و به مخاطب این اجازه را نمی‌دهد که بیرون از کار بایستد و به چرایی آن بیاندیشد، بلکه اشک را در چشمان او جمع می‌کند و تنها با همراه کردن احساسات مخاطب او را تا پایان مشتاق خود می‌کند. حتی زندان را نیز از زنانی پاک و معصوم پر کرده‌اند که گویی هیچ اشتباهی از آن‌ها سر نزده است و همه قربانی اشتباهات دیگران هستند. عده‌ای پشت تریبون می‌ایستند و داد از مشکلات و فغان از بدبختی‌ها می‌زنند، اما این دیگر داستان نیست بلکه وظیفه‌ی او هرچه باورپذیر کردن روایت است. شاید این لحن، وامدار سینمای مستند درخشنده باشد که پیش از این خود را در آن آزموده، اما برای سینمای روایی کافی نیست.

 

عوامل علی و معلول در روایت، کاراکتر‌ها هستند. آن‌ها با پدید آوردن وقایع و کنش و واکنش‌ها در سیستم فرمال فیلم نقش بازی می‌کنند. هیس! دختر‌ها فریاد نمی‌زنند مجموعه‌ای از کاراکترهاست که وارد داستان شده و سپس خارج می‌شوند. شخصیت‌هایی مانند سرگرد (جمشید هاشم‌پور)، پدر امیرعلی (مجید مشیری)، یکی از زندانیان (محبوبه بیات)؛ اما تا چه حد نیاز به حضور آن‌ها در داستان احساس می‌شود؟ گویی نویسنده خود را ملزم کرده که هرطور شده برای آن‌ها جایی در داستان باز کند. در صورتی‌که این انتخاب زیاد به مذاق مخاطب خوش نمی‌آید و اما کاراکتر‌هایی که روایت با آن‌ها شکل می‌گیرد: شیرین نعیمی، فریماه تولایی (وکیل)، بازپرس و امیرعلی. شیرین شخصیت آسیب دیده داستان و به وجود آورنده‌ی تمام علت‌هاست. او به دلیل نیاز ناخودآگاهش که در او تضاد و کشمکشی فردی را ایجاد کرده مرتکب قتل می‌شود. خانم تولایی (مریلا زارعی) مسئول به حرف آوردن اوست، پس با این انگیزه وارد داستان می‌شود. او عنصر محرک روایت و پیش برنده‌ی داستان است. شیرین دارای هدف و میل خودآگاه است که برای تحقق بخشیدن آن تلاش می‌کند و اما بازپرس پرونده (شهاب حسینی) که حضور متقاعد کننده‌ای در داستان ندارد. با توجه به روایت و پیش‌برد آن هیچ نیازی به حضور او به عنوان شخصیتی دراماتیک -به خصوص با بازی هنرمند سر‌شناسی چون شهاب حسینی نیست. گویی نقش او تنها در اجازه‌ی ورود و خروج دادن به افراد شکل می‌گیرد: «بذار بیاد تو»، «بشین اینجا، شلوغ بازی درنیار». او مسبب هیچ کنش و واکنشی نیست. زمانی نیاز به حضور شخصیتی در داستان احساس می‌شود که در شرایط بحرانی تصمیم بگیرد، گره‌گشایی و گره‌افکنی کند، داستان را در جهت مثبت و منفی پیش ببرد. درصورتی که نقش او به صورت منفعل باقی مانده است. اینکه به عنوان پدری دختردار چه نیاز دراماتیکی برای او ایجاد می‌شود حضورش تنها می‌تواند به عنوان مثالی از میلیون‌ها پدر دختردار باشد.

-------------------------

با نگاه به گذشته‌ی کاری پوران درخشنده متوجه می‌شویم او همواره با یک گروه کاری حرفه‌ای متشکل از هنرمندان سر‌شناس و نامی فیلم‌اش را روانه‌ی سینما‌ها کرده است. این اتفاق در هیس! دختر‌ها فریاد نمی‌زنند نیز اتفاق افتاده است. اما برای مثال توجه کنید به حضور فرهاد آئیش که تنها برای اظهار نگرانی و ناراحتی از اتفاقی که در شرف افتادن است، حضور دارد و یا ستاره اسکندری در نقش روان‌شناس که برای بازگو کردن خطابه‌وار یک سری فرضیه‌های روان‌شناسانه در دادگاه حاضر می‌شود. گویا این نام‌ها صرفا برای ترغیب بینندگان و کشاندن آن‌ها به سالن‌های سینما در روی پوستر‌های فیلم نوشته شده است.

 

هیس! دختر‌ها فریاد نمی‌زنند فریاد دختران پاک زیادی از این آب و خاک است، که گناه آن‌ها لکه‌دار شدن بی‌گناهی معصومانه‌ای در کودکی یا بزرگسالی است. چرا؟ چون «هیس، آرام، ساکت، دختر فریاد نمی‌زنه، دختر داد نمی‌زنه» به علت یک باور عرفی غلط به عنوان حفظ آبرو کمر به قتل روح یک انسان می‌بندد. فیلم پوران درخشنده نه تنها دفاع از زن به عنوان یک زن بلکه دفاع از شأن بزرگ انسانی است، دفاع از زن به عنوان یک انسان است. او اسیر کلیشه‌های مرسوم سینمای زن نشده است. قهرمان زن او زنی ضعیف و عقده‌ای گرفتار در چنگال ستمگر تیپ مرد ایرانی نیست. بلکه او اینجاست که از مرتبه‌ی والای پاکی انسان دفاع کند.

 

 

 

 

درباره نویسنده :
نیوشا ستاری
نام نویسنده: نیوشا ستاری

کارشناس ارشد ادبیات نمایشی (دانشگاه هنر تهران)

گذراندن دو دوره فیلمنامه نویسی در حوزه هنری تهران

همکاری با بخش فرهنگ و هنر روزنامه شرق

همکاری با آکادمی هنر از فروردین 91


دیدگاه‌ها  

+1 #2 حدیث 1392-07-13 23:30
نقد خوبی بود. برای من هم به شخصه حضور بعضی از این بازیگرها، جای سوال داشت که آیا اصلن نیازی به حضورشون بود واقعن؟...
نقل قول کردن
+1 #1 غریبه 1392-06-20 01:44
ساختار و چارچوب نقدایی که از ایشون خوندم خیلی خوب و پخته و منصفانه هستش...زیبا مینویسن
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما