تحلیل گفتمان فرهنگی حاکم بر نقاشی‎های امین آقایی در مرز واقع‎گرایی و فراواقع‎گرایی

 

امین آقایی نی انبان

نقاشی‎های امین آقایی[1] با مقتضیاتی فرهنگی، مردم‎شناسانه و اجتماعی روبه‎روست که به همین ترتیب نمی‎توان آن‎ها را تنها از دریچه‎ای متنی[2] مورد خوانش قرار داد؛

 زیرا تناسب میان سطح پدیداری آثار و مقتضیات موقعیت، بافتی[3] را به وجود می‎آورد که خوانش را به سمت گفتمان[4] می‎برد. این گفتمان با وجود یک ترکیب واقع‎گرایی و فراواقع‎گرایی، از نوع فرهنگی و مردم‎شناسانه است. بافت زمانی-مکانی هر متن به صورت کلان، همان فرهنگ است.

 

در تمامی آثار، متن‎ها با متن‎های فرهنگی، آشنامایه‎ها[5] و ناآشنامایه‎های[6] ما از خوزستان و مردم جنوب ایران در ارتباط هستند و این نوع رابطه‎ها به دلیل حضور بافت، خوانش را به سمت بیناگفتمان[7] می‎برد. به طور مثال در "ارجاع به آشنامایه‎ها"[8] ما ارجاع به فرهنگ، ارجاع به مکان خاص، ارجاع به آیین‎ها، ارجاع به باورها و ارجاع به سنت‎ها را می‎توانیم مشاهده کنیم.

مجموعه نقاشی‎های امین آقایی با نام «لب کارون» فرهنگ جنوبی و خوزستانی را فرامی­خواند که در هر قسمت از آن، قوم‎ها و قبیله‎ها، فرهنگ متمایزی وجود دارد. آقایی افتتاحیه آثارش را در کنار یک موسیقی زنده –با سازهای محلی- آغاز کرد که در یکی از نقاشی‎هایش نیز این امر را به تصویر کشیده است. دو نفر در حال نواختن نی‎انبان هستند. نی‎انبان یکی از قدیمی‎ترین سازهایی است که در کشورهای زیادی آن را به عنوان ساز اصیل می‌شناسند ولی شکل ظاهری آن مقداری با هم تفاوت دارد. در زمان‌های قدیم مردمی که از جایی به جای دیگر می‌رفتند، این ساز را نیز با خود جابه‎جا می‌کردند و با تغییر دادن شکل ظاهری آن، آن ساز را در منطقهٔ جدید مورد استفاده قرار می‌دادند و پس از مدتی جزء سازهای سنتی آن منطقه در می‌آمد. به این ترتیب یک نمایش آیینی و فرهنگی در گالری به وجود آمد که خود ارجاع به فرهنگ و آیین‎های موسیقایی را در دل خود دارد. متن تصویر با متن اجرا وارد دیالوگ می‎شود و همان‎طور که توضیح داده شد –مردمان آن سرزمین این ساز را به خود به این‎جا آورده‎اند- متن جدیدی به وجود می‎آید و این خصوصیت تکثرگرایی متن و روابط بینامتنی در گفتمان فرهنگی به وجود آمده است.

گاومیش آباد امین آقایی

 

زیگورات چغازنبیل امین آقایی

از دیگر آشنامایه‎هایِ نقاشی‎های او، ارجاع مستقیم به مکان‎ها و ابنیه‎های تاریخی است که خود ارجاعی نیز به تاریخ و فرهنگ خوزستان است. آقایی نقاشی‎هایش را با جزئیات کامل به تصویر کشیده‎ است و نوعی واقعگرایی به خصوص در تصویر کردن مردمان خوزستان و جنوبی او وجود دارد که راهی برای مطالعه مردم‎شناسی این استان است. در کنار تکنیک واقعگراییِ او، مکان‎ها به صورت فراواقعگرایانه به تصویر کشیده شده‎اند. او با ارجاع به "گاومیش آباد" یکی از روستاهای بسیار محروم در جنوب شرقی اهواز، گاومیش‎ها را در دریاچه‎ای نشان می‎دهد که از جایگاه اصلی خود جدا شده و تعداد زیادی از آن‎ها را در حالتی آرمانی و فراتر از واقعیت به تصویر کشیده است. "گاومیش آباد" مکانِ خشکی است که در این‎جا فراتر از واقعیت، زیبا و سرسبز کشیده شده است. شاید کودکان در کنار این حیوانات احساس خوشی کنند –لبخندهایی در نقاشی گاومیش آباد می‎زنند- ولی اشخاصی که سن آن‎ها بیشتر است به دلیل بی‎کاری و فقر و تنها امرار معاش گاوداری با صورت‎هایی ناراحت تصویر شده‎اند. نقاشی زیگورات چغازنبیل از دیگر نقاشی‎های اوست که توجه را بسیار جلب می‎کند. از انواع ارجاع به ناآشنامایه‌ها تنها ارجاع‌های تخیلی وجود دارند. ارجاعاتی که از دل سبک بیرون می‌آیند و فراواقع‌گرایی این تخیل را سبب می‌شود. تخیلی که ممکن است امید به آینده باشد، آبادان را در یک رابطه هم‌نشینی برزیل بداند یا فضای بزمی لب کارون.

ابرهای مامان   مرجان امین آقایی

زنان در نقاشی‎های آقایی حضور کم‎رنگ‎تر ولی فراواقعی‎تری دارند. او در دو تصویر، کانونیت اثرش را به زنان داده است یکی مادر و دیگری مرجان. مادر را در نقاشی‎های ابرهای مامان تصویر کرده است؛ با تمام جزئیات و چهره‎ای رنج کشیده از تاریخی که در آن زیسته و جنگی تحمیلی را سپری کرده است؛ اما همین مادر در تکنیکی فراواقع‎گرایانه که ابرها بالای سرش قرار گرفته برای آینده بلندپرواز است و در تابلوی مرجان، شاید مرجان همان آینده باشد و هر دو تصویر وارد گفت‌وگوی فرهنگی با یکدیگر می‌شوند. تکنیک فراواقعگرایی در نقاشی‌های آقایی نه در فرم عناصر، پیکره‌بندی و ترکیب‌بندی؛ بلکه در رابطه هم‌نشینی و جانشینی زبانی تصویرهاست. نقش‌های بیان‌کننده تصاویر در دو رابطه هم‌نشینی و جانشینی سبک نقاشی‌ها را فراواقعگرایانه کرده است. قایق که جایگاهش در آب است به آسمان می‌رود و مرجان در رأس آن در دل آسمان پرامید برای آینده خوزستان به تصویر کشیده می‌شود. دریاچه، حجم‌ها، قایق، دوچرخه و دیگر مواردی که باید بر روی زمین قرار گیرند به آسمان رفته‌اند و شیرسنگی و مردم خوزستان همنشین قطب با خصوصیات یخ‌بندان هستند.

آبادان برزیلته امین آقایی

در میان مجموعه نقاشی‌هایش تصاویر دیگری نیز وجود دارند که خصوصیات مردم‌شناسانه دارند و آقایی ارجاع صریحی ما را به فرهنگ‌های مختلف، علایق و تمامی موارد دیگری می‌دهد که بومیان این خطه با آن سر و کار دارند. بومیان که در این خطه در قومیت‌های مختلف کنار یکدیگر زندگی می‌کنند. خوزستان قوم‌ها و قبیله‌های زیادی را در خود جای داده است. فرهنگ هفت هزار ساله‌ای دارد که به تمدن عیلامی‌ها می‌رسد. زیگورات چغازنبیل از این تمدن با قدمت بیش از 3260 سال در نقاشی آقایی مخروبه‌تر به تصویر کشیده شده است. کشتی مخروبه‌ای  بر فراز آن قرار گرفته و مردم بی‌توجه به چنین مکان ارزشمندی که رو به خرابی است در حال گذران زندگی هستند و نقاش نقدی آسیب‌شناسانه و فرهنگی به جامعه خود نیز دارد. همین مردم در روزگار گذشته جنگی سخت را تحمل کرده‌اند. به دلیل نفت‌خیز بودن چشم‌های مختلفی برای هجوم به آن وجود داشته است و مردمانش هنوز هم حالت بومی دارند. فوتبال نقش خاصی در زندگی آن‌ها دارد و در نقاشی آبادان برزیلته کودکان عاشق فوتبال، برزیل و لگد زدن به هر چیزی به عنوان توپ هستند. آقایی با یک نگاهی مردم‌شناسانه برخی جزئیات و کلیات فرهنگی مختلف خوزستان و مردمان آن را در تصاویر مختلف به تصویر کشیده است.

 

[1] مجموعه آثار امین آقایی از 4 تا 16 اسفندماه 1391 در نگارستان «آن» برپا بود.

[2] text

[3] context

[4] discourse

[5] topos

[6] Interdiscourse

[7] برای مطالعه بیشتر در این مورد ر.ک به رحیمی جعفری، مجید (1390) پایان‎نامه کارشناسی ارشد، تحلیل روابط بینامتنی، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده هنر و معماری.

 

 

درباره نویسنده :
دکتر مجید رحیمی جعفری

سوابق تحصیلی: دکتری تئاتر دانشگاه تهران – کارشناس ارشد ادبیات نمایشی با پایان‎نامه بررسی روابط بینامتنی در سینمای ایران (1390-1370) – مهندس تکنولوژی نساجی با پایان‎نامه تأثیر مُد در طراحی ماشین آلات.

 

عرصه فعالیت: مدیرمسئول مجموعة هنری آکادمی هنر / مدرس مقطع کارشناسی ارشد رشته های پژوهش هنر، ارتباط تصویری و تصویرسازی؛ مقطع کارشناسی طراحی لباس / طراح دو دوره سوالات کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد در رشته‌های طراحی لباس، ارتباط تصویری و تصویرسازی / منتقد و پژوهشگر هنر / تهیه کننده تئاتر / نمایشنامه و فیلمنامه‎نویس / عضو سابق  گروه پژوهشی نشانه‎شناسی هنر خانة هنرمندان ایران / دبیر اجرایی چندین همایش‎ علمی / همکاری با نشریات علمی-پژوهشی (همکاری در مقام داور فصلنامه جستارهای زبانی دانشگاه تربیت مدرس، روایت شناسی انجمن علمی نقد ادبی ایران) و تخصصی (از جمله فارابی و صنعت سینما)


نظریه ها: نظریه بیناجسمی / تئوریزه کردن نظریه بینارسانه در سال 1390 /  همکاری با دکتر حمیدرضا شعیری در تئوریزه کردن نظریه ناسرگی 1389

 

زمینه پژوهش: نشانه شناسی گفتمانی / بینامتنیت / نقد ادبی / جلوه‎های نمایشی / سینمای آمریکا / فشن آرت / ژانر / سینمای گرایندهاوس / ارتباط تصویری