پژواکی از انسانیت در زیر سایه جنگ


 

فیلم بدون مرز، اولین ساخته بلند امیرحسین عسگری، یکی از شانس های مسلم سیمرغ بهترین فیلم نگاه نو از جشنواره فجر می باشد و این رهیافت نه از بابت تقسیم بندی های جناحی بلکه از زاویه نگاهی برآمده از مولفه های ساختاری سینما و پس از تماشای فیلم حاصل گردید. نگره ای کارشناسانه که بخشی از دلایل آن در ادامه به رشته تحریر درمی آید.

 


فیلم به شدت فضایی هنرمندانه از قاب هایی بصری می سازد. نورهایی سایه روشن که منطبق با حسی دوگانه از احوال کودکانه و امیدبخش پسرک درون کِشتی است و نگاهی نیز به تاریکی رویایی دارد که در آن لوکیشن کوچک و متروک به گِل نشسته است. حس خلاقانه منعکس در نماهایی متنوع، منطبق با جهان اثری است که به دنبال پویایی و تلاش برای زنده بودن بسر می برد. پسرکی سیه چرده از جنوب که رزق هر روزه اش را از داخل کِشتی به گل نشسته در مکانی دورافتاده جستجو می کند و صید ماهی و مهره هایی از دریا را برای روزهایی متوالی از آن خود می داند تا این که در دقیقه 20 از فیلم با ورود عاملی بیرونی به درون دهلیز تنهایی اش، موجودیت زیست خود را در خطر می بیند و در همین نقطه عطف اول از فیلم به دنیای کشمکش سرسختانه و گاه کودکانه دو موجود با هویتی هایی دور از هم می رسیم که هیچ دستاویزی برای فهم احوال هم ندارند و عدم وجود زبانی مشترک به عنوان فهمی قاعده مند از ارتباط، خطی فاصله میان شان می سازد.


لوکیشن قالب در فیلم بدون مرز کِشتی بوده که همچون عنصری هویت بخش از شخصیت پردازی غریب و بی روزن پسر عمل می کند. در این فیلم، نماها هستند که در کمبود دیالوگ، حکم راوی را در قاب هایی هدفمند بازی می کنند و مسیر نور در فضایی کاملا منحصرشده از زیستگاه به درستی هدایت می گردد.


در ادامه ورود میهمانی ناخوانده در جزیره تنهایی پسر در کشتی، فیلم را به فضایی مبتنی بر تقابل در پرده دوم از فیلمنامه می برد که ابتدا با جهت گیری های سرسختانه ای از هر دو طرف به پیش رفته و تدوین با شتاب نماها به این عامل محرک، تاثیری مضاعف می بخشد.
فیلم بدون مرز، دریچه ای در آن سوی مرزهای غریبه گی می آفریند که برخوردی معنادار از حق حیات را در سخت ترین محدوده زیست در داخل کشتی جستجو می کنند و دنیای پیرامون از زیستن برای شان چنان دست نیافتنی است که به همان اندک کاشانه عریان هم چنگ می اندازند و حتی برای تصاحب جایگاه زندگی و شاید سهمی از دست رفته، به روی هم اسلحه می کشند. گذاشتن نخ هایی حائل توسط آن ها در محوطه ای از کشتی تداعی گر قرار گرفتن در خط کشی های مرسوم مرزی است که موجب قراردادهایی قانونمند می گردد، اما در برزخ تهاجمی ناخواسته از سوی دشمنی که گام های ظلم را در سایه زیستن برمی دارد، قاعده ای دیگر را باید جست و این پیمایشی است که پسر در پیش دارد.


جهان انتزاعی موجود در جغرافیای فیلم بدون مرز در ادامه به شخصیت دو نوجوان فیلم نیز سرایت می کند. آن جا که در نقطه عطف دوم درمی یابیم که نوجوان عرب برای درامان ماندن از مخاطرات احتمالی، خود را به هویتی دیگر از موجودیت پوشش داده بود. اگرچه فیلم در هنگامی که به سمت دیالوگ می رود، اندکی از فرم مهندسی شده ابتدایی دور شده و در ادامه کمبود بافت داستانی، کشمکش لازم برای درگیری ذهنی مخاطب را ندارد، اما فرم های تمثیلی و گاه غیر طبیعی چنان در ذات داستانی قرار می گیرد که موجب توجه بیننده می شود. از طرفی عنصر صدا به عنوان ذاتی هویت مند در فضای بسته لوکیشن به خوبی الهام بخش حسی متضاد با دنیای خلوت محصور در کشتی است.


فیلم بدون مرز با استفاده از نماهای قابل ارجاعی به لایه های درونی شخصیت ها و مضمون روایی فیلم نزدیک می گردد، بدین نحو که از منظری نشانه شناسانه می توان به تصویری از گهواره آویزان پسر و برملاشدن چهره پیدا و ناپیدای هستی و نیستی نگره کاراکتر رسید و به مفهوم عشق انسانی نهفته در چهره پسرک بعد از درک حقیقت رنج دختر رسید که دیگر وجودی حمایت کننده را برای خود تصور می کند و این سرآغاز تکاملی است که با مرتب کردن وسایل در مکان زیستن آغاز می گردد. در واقع فضای محصور و بی قید و بند از تمایلات دنیای مدرن برای پسر به مانند غاری تحول ساز در جهت پیمایش به اصالت وجود می شود و در این استحاله رخ داده، مرزها از میان برداشته می شود و رازهایی نهان از جنگ و تنهایی بهانه ای برای پنداری واحد از میان زبانی غایب می گردد. جایی که جنگ، هویت را از آدمی گرفته است و شخصیت ها را در محاصره دنیایی مصیبت زده قرار می دهد.


فیلم بدون مرز همانند دیگر فیلم های فرم گرا با استفاده از غیبت دیالوگ به سمت امتداد صوت و تصویر می رود و از طریق نقش عناصری دیگر به هارمونی مورد نظر دست می یابد. از طرفی با وجود تدوینی مناسب از افتادن ریتم فیلم به سمت سراشیبی جلوگیری می شود.
فیلم بدون مرز با قابی برآمده از واژه گسترده انسانیت، مرزهای محدود جغرافیایی را در می نوردد و به چهره آدمیان از زاویه ای بی نقاب و بی تراز از صورت بندی های نژادی و قومی نگاه می کند. فیلم در پی جهانی صلح آمیز به سر می برد و البته این نگره، متفاوت از تقسیم بندی های رایجی است که از سینمایی موسوم به ضد جنگ سخن دارد. به طور حتم جنگ افروزی برای ایرانی مسلمان، امری دور و بدون پذیرش خواهد بود و تنها زمانی مبارزه هدف می گردد که در برابر تهاجمی از سوی دشمن بتوان دفاعی شرافتمندانه داشت. همان میدان عاشقانه ای که 8 سال بر روح و جان مردمان ایران شکفت و نسیم شهادتی مومنانه را در راه مسیری عارفانه وزیدن ساخت. اما فیلم بدون مرز نه در پی نفی آرمان دیروز است و نه سر بر گریبان دشمنی آتش افروز دارد. در واقع نمایش گریه های سربازی امریکایی نه تثبیت همدردی از نوع حقانیت حضور آن ها در خط مرز کشورها، بلکه بابت شکست از زیستی است که بابت جنگ طلبی صاحبانی مستکبر حادث می شود. سرباز امریکایی با تماشای عکسی در جیب اش، اشک های درد آلودی را بر پیکر سیاست مرگ بار کشورش به جا می گذارد. جایی که خانواده، عشق و دوستی ها در پشت مرزهای جنگ طلبی امریکایی ها در منطقه جا مانده و اجازه ورود به مرز انسانیت را نمی یابد.


این فیلم درصدد ساختاری صلح طلبانه و در واقع نقدگرایانه از ماهیت جنگ افروزانه امریکایی است که از دریچه قساوت و با نگاهی غارتگر وارد قلمروی جسمی و روحی مرزهای انسانی می شود. بدون مرز به لحاظ فرم روایی، ساختاری همچون فیلم جزیره آهنی دارد و به لحاظ تفکر سینمایی به جهان بینی فیلم های ابوالفضل جلیلی تمایل می یابد و این نزدیکی بیراه نیست که در تیتراژ پایانی، نامی از این فیلمساز کارکشته به عنوان مشاور اثر به چشم می خورد.


بدون مرز جهانی بی مکانی و بی زمانی را ارائه می دهد که تاثیر موجود بر وجود به سمت سیری مطلوب و ارزنده در حرکت است. ساختار روایی این فیلم همراستا با روح صلح طلب دین اسلام بوده که با تصورات جنگ طلبانه غربی ها در تعارض می باشد و این نگره در کشوری که خود قربانی بخشی از این درنده خویی ها است به شکلی ارزنده بازتاب یافته و موجب دیده شدن فیلم در جشنواره فیلم توکیو در سال 2014 شده است. سوغاتی ارزنده در بیست و هفتمین دوره از برگزاری آن برای سینمای ایران و فیلم ارزنده بدون مرز که با عنوان بهترین فیلم بلند آسیایی بدست آمد. فیلمی که نشان دهنده دنیایی به تاراج رفته از شلیک گلوله های سیاه ظلم بر پیکر آرزوهایی سپید از زندگی است. فیلم بدون مرز با کمک ساختاری هویت مند از مولفه های سینمایی باورپذیر به پیش می رود تا جهان را در سیری از تطور همگام با شخصیت ها قرار دهد و به جهانی آرامش بخش و بی جنگ و غارتگری دعوت نماید.

 

 

درباره نویسنده :
مرتضی اسماعیل دوست
نام نویسنده: مرتضی اسماعیل دوست

فعالیت‌های مطبوعاتی در رسانه‌های مختلف

فعالیت‌های هنری: ساخت فیلم کوتاه، نگارش فیلمنامه و داستان