درباره شهرزاد .../ نگاهی به فیلم "قاعده تصادف"

 

یک گروه تئاتر دانشجویی که یک روز بعد عازم سفر -برای اجرایی در جشنواره‌ی خارجی- هستند با مشکل عدم حضور بازیگر نقش اصلی روبه‌رو می‌شوند. این بازیگر شهرزاد نام دارد که پدرش مخالف رفتنش است. اتفاقای پیش می‌آید و گروه میان دو راه باید تصمیم گیری کنند وسرآخر قید اجرا را می‌زنند.

فیلم قاعده تصادف

 

بهنام بهزادی پس از ساخت فیلم تحسین شده‌ی تنها دوبار زندگی می کنیم، پشت صحنه و بخشی از حواشی و مشکلات اجرای یک گروه تئاتری جوان را دست‌مایه ساخت فیلم دوم خود قرار داده است. چیزی که بیش از هرچیزی با تماشای این فیلم جلب توجه می‌کند شباهت بسیار زیاد قاعده تصادف ساخته بهزادی با درباره الی... اصغر فرهادی است. این مسئله از همان اوایل فیلم مشخص می‌شود و در دقایقی از فیلم شباهت آن‌قدر برجسته می‌شود که رنگ تکرار به خود می‌گیرد؛ از نظر ساختاری، تماتیک و حتی دیالوگ‌ها. اما مسئله‌ای که نباید فراموش کرد این است که در فیلم درباره الی ... کنش به قدری عمیق و تاثیرگذار بود که واکنشی آن گونه را می‌طلبید و حال در این‌جا گره‌ی دراماتیک به آن گونه نیست. در برخی از لحظات، فیلم بی‌هدف دنبال می‌شود. آن‌قدر شباهت به فیلم فرهادی پر رنگ است که فیلم ضربه بزرگی می‌خورد؛ نه آن‌که شبیه یک فیلم تحسین‌ شده است بلکه دغدغه و مسئله‌های قاعده تصادف قابل مقایسه با درباره الی ... نیست. فاصله زمانی یک فیلم برای کپی شدن هم خیلی کوتاه است و تنها مضمون قضاوت جای خود را به تصمیم برای اخلاق داده است. گروه تصمیم می‌گیرند به اخلاق پایبند باشند آن هم نه همه بلکه چند نفر و بقیه چون چاره‌ای ندارند تن می‌دهند. در فیلم فرهادی قضاوت‌ها، دروغ و  حقیقت چنان درام را پیش می‌برند که تصمیم‌گیری بسیار دشوار می‌شود هر مخاطبی خود را در آن لحظه فرض می‌کند که ممکن بود چه تصمیمی بگیرد ولی در قاعده تصادف هیچ مشکلی برای رفتن و ترک اجرا پیش نمی‌یامد و اساسا دغدغه، دغدغه نیست.

 

از تک تک نماها مشخص است که فیم از دل تمرینی تئاترگونه به تولید رسیده است.  هماهنگی تیم بازیگری از نکات مثبت قاعده تصادف است. بازی امیرجعفری و مارتین شمعون‌پور در نقش واقعی خود از اتفاقات خوب این فیلم است. هم چنین باوجود فیلمبرداری قابل قبول کار، دوربین روی دست گاهی آزار دهنده می‌شود و حس التهاب کاذبی را ایجاد می‌کند.

 

فیلمی که در دل خود داستان شکاف نسل‌ها را هم می‌خواهد مطرح کند. جایی که بازیگران برای بازی در تئاتر و خروج از کشور مجبور به دروغگویی می‌شوند و وقتی که یکی از اعضای گروه زیر بار دروغ نمی‌رود مسئله فیلم ایجاد می‌شود. پدران و مادرانی که در درک فرزندانشان موفق نیستند و فرزندانی که والدینشان را مانع کار خود می‌بینند.

 

قاعده تصادف داستان انتخاب است و اتفاقاتی هرچند ناخواسته که انسان را از پذیرش آن گریزی نیست، تصادفی که قاعده خود را می‌طلبد. قاعده تصادف فیلم مستقل و کم هزینه ای است که با حداقل امکانات ساخته شده است ولی در برخورد با مخاطب عام خیلی نمی‌تواند موفق عمل کند.

 

 

 

درباره نویسنده :
حسام کاظمی
نام نویسنده: حسام کاظمی

کارشناس ارشد

نویسنده و منتقد ادبیات و سینما

همکاری با آکادمی هنر: از سال 89