اولین فیلم ایرانی کن: زندگی وارونه یک دختر شاداب در تهران

 

 

نخستین فیلم ایرانی که در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد، «وارونگی» ساخته بهنام بهزادی بود. فیلمی درباره زندگی یک زن ایرانی که گمان می‌کند مستقل و آزاد است، اما به زودی درمی‌یابد که او هم در بند مشکلات خانوادگی و اجتماعی‌ است.


«واریتی» در نقدی درباره این فیلم می‌گوید «وارونگی» علاوه بر این تصویری هم از تهران به عنوان یکی از آلوده‌ترین شهرهای جهان به دست می‌دهد. در این فیلم آلودگی هوا زندگی خانوادگی نیلوفر (با بازی سحر دولتشاهی) را دگرگون می‌‌کند و او مجبور می‌شود هر آنچه را که در طی ده سال ساخته و استقلال خود به عنوان یک زن را مدیون آن است، رها کند و به جست‌و‌جوی هوای پاک زندگی تازه‌ای را در پیش بگیرد.

 

بهنام بهزادی به خاطر فیلم «قاعده تصادف» جایزه جشنواره فیلم توکیو و جشنواره سه قاره را به دست آورده بود. این نخستین بار است که فیلمی از این کارگردان ایرانی در بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم کن به نمایش درمی‌آید.

 

دختری که هق‌هق‌‌کنان در یک روز آلوده در تهران گریه می‌کند. او هم مثل دیگران ماسکی به چهره دارد. بهزادی در گفت‌و‌گو با سایت جشنواره فیلم کن می‌گوید «وارونگی» با این تصویر در ذهن او شکل گرفته است: «چند سال پیش در تهران، در یک روز خیلی آلوده دختری را در پیاده‌رو دیدم که مثل خیلی‌های دیگر ماسک زده بود و داشت راه خودش را می‌رفت، وقتی که از کنار من رد شد، هق‌هق‌کنان گریه می‌کرد. از خودم می‌پرسیدم که آیا او ماسک زده که خودش را از چشم دیگران و قضاوت‌های مردم پنهان کند؟ چند سال گذشت و با این‌حال این تصویر همچنان در ذهن من بود.»

 

در «وارونگی»، نیلوفر یک دختر زیبا و مستقل است که ازدواج نکرده و زندگی‌اش را از طریق یک خیاط‌خانه اداره می‌کند. او نه تنها زندگی خود را به تنهایی و با موفقیت می‌گذراند، بلکه برای چندین کارگر هم شغل ایجاد کرده است. او دوست پسر میانسالی هم دارد ( با بازی علیرضا آقاخانی).

 

نیلوفر با مادرش (با بازی شیرین یزدانبخش) که از بیماری ریوی در رنج است  در آپارتمانی زندگی می‌کند. مادر نباید به خاطر بیماری‌اش خانه را ترک کند و در معرض هوای آلوده قرار بگیرد. اما او به تجویز پزشکان اعتنا نمی‌کند و چنین است که در یک روز آلوده، از حال می‌رود و سر از بیمارستان درمی‌آورد. پزشکان می‌گویند او باید تهران را ترک کند و در شهری با هوای پاک زندگی کند. هرآنچه که نیلوفر ساخته است، ناگهان دود می‌شود و از بین می‌رود. آیا استقلال زن در ایران در چارچوب روابط خانوادگی اصولاً امکان‌پذیر است؟ سرزندگی و شادابی نیلوفر که به گفته منتقد «واریتی» با آدری هیپورن بی‌شباهت نیست در تقابل قرار می‌گیرد با زشتی و خمودگی و آلودگی یک شهر و توقعات خانواده. کدامیک بر دیگری غلبه پیدا می‌کند؟

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر