نقد فیلم کشتن گوزن مقدس The Killing Of A Sacred Deer ساخته یورگیوس لانتیموس، مرثیه‌ای اندیشناک در بابِ وحشتِ یونانی‌ها

 

 

پس از ساخت فیلم‌های گروتسکی چون دندان نیش، آلپ و لابستر به نظر می رسد که یورگیوس لانتیموس همانند وس اندرسون در دوران معاصر بدل به یک سینماگر مولف شده است. به واقع شما می توانید بدون پیش آگاهی و صرفاً با دیدن چند پلان از یکی از فیلم‌های لانتیموس حدس بزنید که با اثر کدامیک از فیلمسازان جذاب معاصر سر و کار دارید. لانتیموس اکنون در چنین جایگاهی قرار دارد. او امسال با «کشتن گوزن مقدس» در بخش اصلی جشنواره‌ی کن حضور دارد. فیلمی که تا بدین جای جشنواره یکی از بهترین فیلم‌های اکران شده در بخش اصلی قلمداد می‌شود.


فیلم جدید با نمایی بسته از یک قلب در حال تپش آغاز می‌شود. لانتیموس البته عادت دارد که فیلم‌هایش را با تصاویری برانگیزاننده و پرتنش آغاز کند. اگر یادتان باشد «لابستر» نیز چنین آغازی داشت. زنی در حال راندگی ماشین را متوقف می کند و سپس بعد از پیاده شدن به سوی خری که در کنار جاده مشغول چریدن است بی رحمانه شلیک می کند. شروعی تکان دهنده و متهورانه که البته منطقش را در ادامه‌ی داستان فیلم لانتیموس پیدا می کند.

 

این همان امری هم هست که در فیلم جدید لانتیموس نیز تکرار می شود. «کشتن گوزن مقدس» داستان جراج کاریزماتیکی است که با تغییر رفتار پسر نوجوانی که او زیر پر و بال خود گرفته، ناگهان زندگی ‌او نیز زیر و رو می‌شود. او اکنون باید برای رها شدن از مخمصه ای که در آن گرفتار شده، قربانی بدهد... در فیلم لانتیموس نقش این جراح را کالین فارل بازی می کند. فارل بازیگر اصلی فیلم لابستر لانتیموس هم بود. در آن فیلم فارل نقش مرد تنهایی را بازی می‌کرد که در یک آینده‌ی کابوس‌وار می بایستی در عرض 45 روز زوج ایده آل خود را می‌یافت، وگرنه به یک حیوان تبدیل می شد. اکنون او در «کشتن گوزن مقدس» نیز حضور دارد. فیلمی که حتی در اوج وابستگی دراماتیکش به منطق تراژدی یونانی یک کمدی سیاه است.

 


البته ترجیحاً می‌خواهم هرچه بیشتر از کمدی خواندن «کشتن گوزن مقدس» طفره بروم. فیلم جدید لانتیموس در نهایت یک ملودرام کوبنده و مخرب است که تا آستانه‌های یک سینمای تریلر و حتی وحشت نیز پیشروی می‌کند. راستش فیلم را که دیدم مدام داشتم تصاویر سینمای دیوید لینچ را توی ذهنم مرور می کردم. بی شک لانتیموس برای ساختن «کشتن گوزن مقدس» دوره‌ی آثار سینمایی لینچ را مرور کرده است. فیلم او همان نسبتی را از منظر کمپوزیسیون و فضاسازی با سینمای لینچ دارد که فرضاً سینمای شین کاروث با او. به همان اندازه کابوس‌گون و مالیخولیایی.

 


همچنین رگه‌ی غنی‌ای از تاریکی برآشوبنده و رنجِ روانشناختی‌ای که همواره همچون جریانِ زیرزمینی سهمگینی زیر پوستِ طنزِ ابزورد آثار لانتیموس می‌خزد در 5اُمین فیلم بلندِ استادانه اجراشده‌ی او، به مرثیه‌ای اندیشناک در بابِ وحشتِ یونانی‌ها تبدیل شده است. همانطوری که از قرائن امر پیداست تراژدی های یونانی یکی از اصلی ترین منابع اقتباس لانتیموس برای ساخت «کشتن گوزن مقدس» بوده است. در این مورد می توان نمایشنامه های اوریپید را مثال زد. به واقع لانتیموس نیز همانند اوریپید به خدایان[سیستم‌ها، روایت‌ها یا کلان رویات‌سازها] همچون انسان‌هایی می‌نگرد که برای رسیدن به اهداف خویش به دروغ و فریبکاری دست می‌یازند، و در این میان حتی گناه آدمیان را نیز نتیجه‌ی نیرنگ آن‌ها می‌داند و این اعترافی است که مشخصاً در آثار اوریپید از زبان آرتمیس باز گفته می‌شود: «هرگاه خدایان مقرر کنند، آدمیان ناگریز دست به گناه می‌زنند... !». به نظر می رسد که در فیلم «کشتن گوزن مقدس» گناه دیوید(کالین فارل) را می‌توان چنین توصیف کرد. او گناهی مرتکب شده که البته حاصل نیرنگ یک سیستم تمامیت طلب بوده و اکنون باید برای رهایی از عذاب این نیرنگ قربانی بدهد.

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: نرگس جهانبخش

کارشناس ارشد پژوهش هنر

همکاری با آکادمی هنر از 1391

نویسنده و مترجم