اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

نگاهی به فیلم زندگی خصوصی آقا و خانم میم / یک زن، یک مرد

زندگی خصوصی آقا و خانم میم - حمید فرخ نژاد و مهتاب کرامتی 

خلاصه‎ی داستان: محسن (حمید فرخ‎نژاد) به همراه همسرش آوا (مهتاب کرامتی) و پسرش، به تهران آمده تا با رئسای شرکتی که در آن‎جا مشغول به کار است، جلسه بگذارد. آوا زنی است –به طور مشخص- از طبقات پایین اجتماع و محسن سعی می کند او را با حال و هوای محیط اطرافش تغییر بدهد ...

 

یادداشت: زندگی خصوصی آقا و خانم میم دومین ساخته‎ی صدرالدین حجازی وارد زیر و بم‎های یک رابطه‎ی زناشویی می‎شود و به حیطه‎ی حساسی قدم می‎گذارد که آدمی، البته با درجات مختلف، با آن دست به گریبان هستند. حال وقتی پای جامعه‎ی خودِ ما به میان می‎آید، این بحث، جنبه‎ی حساس‎تری هم به خود می‎گیرد. فیلم هر چند گاهی در پرداخت، چندان ظریف عمل نمی‎کند -به طور مثال دقت کنید به لحظه‎ای که آوا با نگاه به کفش‎های محسن، به کفش‎های اسپورت و نخراشیده‎ی خودش نگاه می‎کند و گویی خجالت می‎کِشد و این قرار است نشانه‎ای بر عقب بودن او نسبت به مرد باشد که نشانه‎ای که گل درشت به نظرم می‎رسد-، اما ایده‎ی ظریفی دارد.

پوستر زندگی خصوصی آقا و خانم میم - صدرالدین حجازیشوهری که می‎خواهد همسرش را مطابقِ مُد روز جلوه بدهد تا جلوی رئسایش، امروزی‎تر جلوه کند؛ اما وقتی زن، کم‎کم چهره عوض می‎کند -و با این‎که از نگاه های هیزِ مردانِ دور و برش عذاب می‎کشد و هم‎چنان سعی دارد همان کار را انجام دهد که مرد می‎خواهد- ناگهان مرد شروع به بهانه‎گیری می‎کند. بهانه‎گیری‎هایی دیوانه‎وار که از تعصبات و افکار جنون‎آمیز مردان، به خصوص در جوامع مردسالار، خبر می‎دهد. در نتیجه وقتی افکار شکاکانه‎ی مرد بروز پیدا می‎کند و هر حرکت زن را به نشانه‎ی خیانت می‎انگارد، باید این‎طور فکر کنیم که آن تشویق‎های اولیه و اصرارهای مرد برای این‎که زن تغییر کند، بیشتر از آن‎که علاقه به پیشرفتِ زن در نزد مرد را نشان بدهد، استفاده‎ی ابزاری مرد از زن را نشان می‎دهد. محسن، آوا را در حد یک جنس زیبا تنزل می‎دهد تا جلوی رئسایش خوب جلوه کند و ترفیع بگیرد. اما وقتی زن با مدیران او قراردادی ناگهانی امضا می‎کند و نشانه‎هایی از پیشرفت را از خود نشان می‎دهد، مرد بنای مخالفت می‎گذارد تا جایی که بعد از برگشت زن از جلسه با مدیرش (ابراهیم حاتمی‎کیا)، او را زیر رگبار سؤالات دیوانه‎واری درباره‎ی نوع لباس پوشیدن رئیس، حرف‎هایی که بینشان رد و بدل شده و حتی نوع ساعتی که رئیس بسته بوده، می‎گیرد.

فیلمساز البته گاهی وارد جزئیات ظریف‎تری از رابطه‎ی محسن و آوا هم می‎شود. حرکتی، حرفِ نیمه کاره‎ای، نگاهِ خاصی و یک چشم و ابرو بالا انداختن، این ارتباط را وارد لایه‎های پیچیده‎تری هم می‎کند. یکی از این لحظات، جایی است که زن بعد از جلسه‎ی شام با رئیس مرد، داخل دستشویی آرایش خود را پاک می‎کند و ناگهان مرد که می‎خواهد سؤالی از او بپرسد، بدونِ در زدن، وارد دستشویی می‎شود و با دیدنِ زن که مشغول پاک کردن آرایش است، مکث می‎کند. این لحظه، لحظه‎ی به یاد ماندنی‎ای است که برای خیلی از زن و شوهرها حتماً پیش آمده؛ جایی که با زبانِ بی‎زبانی، خیلی حرف‎ها زده می‎شود. این مکث، این تعجب مرد، انگار فروریختن خیال‎های او را نشان می‎دهد. انگار مرد انتظار داشت زن برای او هم به قول معروف، "خوشگل" کرده باشد و همان‎طور بماند. انگار این‎جا آن حسادت، آن تعصبِ مردانه، بروز کرده و هم‎چنان زن را به مثابه یک "جنس" نگاه می کند؛ البته این میان شاید کسی هم پیدا شود و بگوید که مردِ بیچاره‎ی داستان، دوست دارد، برای یک بار هم که شده، زن را آرایش کرده و زیبا ببیند و این حقش است! البته این هم یک دیدگاه است اما با توجه به مفهومِ کلی داستان و دیدگاهِ تقریباً ضدِّ مردِ فیلم (مردهای داستان همگی هیزند و قصدهایی دارند. از مأمور آسانسور بگیرید تا رئسای شرکتِ مرد که نگاه‎های خاصی به زن می‎اندازند)، ظاهراً معنایی که نقل شد، احتمال بیشتری دارد. از لحظاتِ پیچیده‎ی دیگری که در لایه‎های فیلم جریان دارد، لحظاتی است که محسن و آوا درباره‎ی افکار یکدیگر، کلنجار می‎روند. آوا به محسن شک دارد که آیا تا حالا به زن‎های دیگر فکر کرده و محسن هم به همین شکل، به زن، گیر می‎دهد که حتماً تا به حال به مردهای دیگر هم فکر می‎کرده است. انگار آن‎ها می‎خواهند اطمینان حاصل کنند که دیگری، حتی در افکارش هم به او خیانت نکرده و نخواهد کرد. این فکر، از ابتدا تا انتها، مثل خوره، زن و مردِ داستان و به خصوص مردِ داستان را می‎خورد.

زندگی خصوصی آقا و خانم میم - حمید فرخ نژاد

این لحظات من را یاد چشمان باز بسته ساخته‎ی استنلی کوبریکِ فقید می‎اندازد. لحظاتی که انگار آدم‎های داستان، می‎خواهند از افکار یکدیگر هم انتقام بگیرند. به هرحال فیلم لحظاتی می‎تواند به لایه‎های زیرین رفتار آدم‎هایش نفوذ کند و بررسی رفتارشناسانه و جامعه شناسانه‎ای به موضوعش داشته باشد اما نکاتی هم در فیلم‎نامه وجود دارد که بسیار پایین‎تر از حد انتظار است و باعث می‎شود در قسمت‎هایی، کار، سطحی جلوه کند. یکی از این موارد، شک ما به زن است که با تلفن ابتدایی او به یک نفر، در ما برانگیخته می‎شود و قرار است به این فکر کنیم که او با کسی رابطه دارد. این شک ابتدایی، در نهایت گره گشایی می‎شود و ما متوجه می‎شویم که زن در واقع با یکی از اقوامش حرف می‎زده است. این موضوع در ادامه‎ی همان مضمونِ ضد مرد فیلم عمل می‎کند تا زن را کاملاً معصوم و بری از خیانت نشان بدهد. این منحرف کردنِ ذهنِ بیننده، بسیار ابتدایی و نپخته است ضمن این‎که گره‎گشایی بسیار سطحی‎ای هم دارد. مورد دیگر، به قضیه‎ی آبستن بودن زن مربوط می‎شود که به هیچ عنوان در داستان جا نمی‎افتد و تا پایان هم ـ لااقل برای من ـ گنگ و نامفهوم باقی می‎ماند. حجازی که با اولین فیلمش در میان ابرها، نشان داده بود فیلمسازی آینده‎دار است، در دومین ساخته اش هم ثابت می کند که موفقیتِ فیلمِ اول، تصادفی نبوده. به نظرم او فیلمساز خوبی خواهد شد.

 

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: دامون قنبرزاده

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما