اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

True Grit شهامت واقعی در شن‌های روان

 

true grit 

سینمای آمریکا بسیار عجیب است. همه چیز را در کنار هم دارد. شاید جای هیچ چیز در آن خالی نباشد. سرگرمی به بهترین شکل ممکن، ضد ارزش‎ها و باورها و حتی تبلیغ ارزش‎های معنوی به بهترین شکل ممکن در فیلم‎های هر سال دیده می‎شود.

وقتی برخی از بهترین‎های 2010 را همچون Toy Story 3  را با آن همه مفاهیم اخلاقی، Machete را با مفاهیم ضدنژادپرستی و حقوق مهاجرین، Inception را با مفهوم برزخ و ایمان به معاد، Black Swan  را از بعد انسان شناسی و قربانی کردن خود در رسیدن به کمال، Stone را با ایمان به خدا و طی یک سلوک الهی مشاهده می‎کنیم متوجه می‎شویم در دل غرب وحشی افرادی هستند که همچنان دغدغه ساخت فیلم‎هایی با مضامین اخلاقی، انسانی و الهی را داشته باشند.

 

آخرین ساخته جوئل و ایتان کوئن دو تن از بهترین‎ کارگردانان کنونی جهان از این قاعده مستثنی نیست. آن‎ها برای رساندن مفاهیم اخلاقی و انسانی به سراغ بازسازی وسترن شنهای روان True Gritساخته هنری هاتاوی رفته‎اند اما برای فیلم آن‎ها عنوان بیباک مناسب‎تر است. در سال‎های اخیر کمتر کسی فیلم وسترن را در سینمای رده A ساخته است. وسترن به دلیل اینکه ژانر دوره بوده و اغلب مضامین آن کار شده، مخاطب خود را از دست داده است. مخاطبی که به دیدن وسترن در عصر حاضر می‎رود با این پیش انگاشته با اثر روبرو می‎شود که برادران کوئن چه خلاقیتی انجام داده‎اند؟ آری! به راستی خلاقیت برادران کوئن چه بوده که فیلمشان در نظر منتقدان و گیشه موفق بوده است.

 

فیلم در دو مقطع زمانی از جانب متی راس دختر یک مزرعه‎دار در دل غرب وحشی روایت می‎شود. خانم راس در میان‎سالی که داستان کشته شدن پدرش به دست تام چِینی (جاش برولین) را بازگو می‎کند و در نهایت شاهد تلاش او برای یافتن دوستانی قدیمی هستیم و متی راس نوجوان (هیلی استنفیلد) که برای تعقیب و گریز چینی به دنبال استخدام یک کلانتر است.

شهامت واقعی 

فیلم با نریشنی زیبا آغاز می‎گردد. متی راس (در میانسالی): «تام چینی اینو فراموش کرده بود که هر چیزی در این دنیا، قیمتی داره که باید پرداخت بشه و هیچ چیز مجانی نیست به غیر از موهبت الهی.» سپس متی در نوجوانی مانند یک زن کامل کفیل خانواده شده است و مشکلات را رفع می‎کند. سکانس ماندن او در کنار جسد پدرش و دیالوگ‎های او عمیقا از نوعی اعتقاد سخن دارد. ایمان و امید به آینده‎ای که در پیش است. آینده‎ای که متی می‎تواند قاتل پدرش را به دام بیاندازد. شاید این امر سبب این پندار شود که متی از روی خشم به دنبال انتقام است. اما او به دنبال مجازات قاتل در حضور مردم است. متی مارشال روبن کاگبرن (جف بریجز) را برای به دام انداختن چینی استخدام می‎کند و در میانه راه متوجه می‎شوند لبیف (مت دیمون) از هنگ تکزاس هم همین هدف را دارد. با اینکه در ابتدا با هم مشکلات مختلفی دارند اما هر جا که بحث کمک به یکدیگر بوده با جان و دل به یاری هم می‎آیند.

 

اما وسترن‎ کوئن‎ها چه خلاقیتی داشته است؟ اگر به دنبال یک وسترن با صحنه‎های اکشن و تیراندازی‎های خاص هستید کاملا به خطا رفته‎اید. وسترن برادران کوئن بسیار ساده است. بزرگترین حُسن آن هم همین سادگی فیلم می‎باشد. کوئن‎ها به روانی شن‎هایی که با نسیمی جابه‎جا می‎شوند داستانی ساده و قدیمی را در بستر گوهر وجودی انسان روایت کرده‎اند.

 

مفاهیم انسانی و اخلاقی فیلم از اهمیت خاصی برخوردار بوده که در پیرنگ یک وسترن ساده به نمایش گذاشته شده است. در هنگام نیش خوردن متی، کلانتر به شکل عجیبی دگرگون می‎شود همه چیز را رها می‎کند تا او را نجات دهد. مارشال کاگبرنی که به تنبلی و شرب خمر شهرت داشته اینجا یک هدف دارد و آن کمک به دختری است که آن‎ها را با روی دیگری از زندگی آشنا کرده است. سکانسی که کاگبرن از اسب به زمین می‎خورد و در نمای تراکینگی که خلاف نمای نقطه نظر او از اسب می‎باشد در صحرا به سمت دهکده با تمام وجود می‎دود، یکی از به یادماندنی‎ترین سکانس‎های سینمایی است.

 

خانم راس پس از گذشت مدت زمانی به دنبال کاگبرن و لبیف می‎رود اما زمانی کاگبرن را می‎یابد که چند روز قبل از آن فوت کرده است. متی او را دفن کرده و برایش دعا می‎خواند و اشاره دارد که هیچ گاه ازدواج نکرده است. راس اشاره خاصی به گذر زمان و پایان عمر در یک چشم بهم زدن دارد. اینکه عمر زود می‎گذرد و زندگی خوب است که می‎ماند. پرده نقره‎ای همچنان می‎تواند مفاهیمی اخلاقی، انسانی و الهی را به سادگی و دقیق‎ترین شکل ممکن عاری از هرگونه شعارگونگی به نمایش گذارد.

 

 

درباره نویسنده :
دکتر مجید رحیمی جعفری

سوابق تحصیلی: دکتری تئاتر دانشگاه تهران – کارشناس ارشد ادبیات نمایشی با پایان‎نامه بررسی روابط بینامتنی در سینمای ایران (1390-1370) – مهندس تکنولوژی نساجی با پایان‎نامه تأثیر مُد در طراحی ماشین آلات.

 

عرصه فعالیت: مدیرمسئول مجموعة هنری آکادمی هنر / مدرس مقطع کارشناسی ارشد رشته های پژوهش هنر، ارتباط تصویری و تصویرسازی؛ مقطع کارشناسی طراحی لباس / طراح دو دوره سوالات کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد در رشته‌های طراحی لباس، ارتباط تصویری و تصویرسازی / منتقد و پژوهشگر هنر / تهیه کننده تئاتر / نمایشنامه و فیلمنامه‎نویس / عضو سابق  گروه پژوهشی نشانه‎شناسی هنر خانة هنرمندان ایران / دبیر اجرایی چندین همایش‎ علمی / همکاری با نشریات علمی-پژوهشی (همکاری در مقام داور فصلنامه جستارهای زبانی دانشگاه تربیت مدرس، روایت شناسی انجمن علمی نقد ادبی ایران) و تخصصی (از جمله فارابی و صنعت سینما)


نظریه ها: نظریه بیناجسمی / تئوریزه کردن نظریه بینارسانه در سال 1390 /  همکاری با دکتر حمیدرضا شعیری در تئوریزه کردن نظریه ناسرگی 1389

 

زمینه پژوهش: نشانه شناسی گفتمانی / بینامتنیت / نقد ادبی / جلوه‎های نمایشی / سینمای آمریکا / فشن آرت / ژانر / سینمای گرایندهاوس / ارتباط تصویری

 


دیدگاه‌ها  

0 #2 Guest 1389-11-04 16:31
ملت ها از یانکی اوریجینال گرفته تا چینی های مهاجر همه و همه سر در آخور سینما می کنند و گوش به زنگ فیلم های پر زرق و برق می مانند.دین را زمانی که نیاز باشد به مغزهای تزریق میکنند با مصائب مسیح که به ظاهر سینمای مستقل جناب گیبسون است و اوانجلس ها را با سینمای ارلوند و بعد اگر بخواهند به فرامینی موسی گریزی بزنند استیون ها و خلاصه من گمان می کنم به ندرت می توان در سینمای هالیوود انسان های مستقل را دید که با یک تفکر انسانی مشغول نوشتار هستند.شخصا گمان می کنم حجم نوشخوارکنندگان سینمای هالیوود بسیار بیشتر از اندیشمندانشان است و تاثیرشان هم بر فرهنگ ملل بیشتر.
برادران کوئن هم با سینمای سرگرم کننده شان دست مریضاد دارند.مبالغ هنگفتی که به جیب سرمایه گذاران می رود بسیار مهم تر از چند پند به درد نخور است که قرار است مخاطب را دگرگون کند.سینمای سرگرمی آفت بشر است.و ببخشید
نقل قول کردن
+1 #1 Guest 1389-11-04 16:30
درود.استاد عزیز.قدم رنجه می فرمایید به لانه ی بوگندوی ما می ایید.سعی می کنم تروتمیزش کنم که کتتان کثیف نشود.
اما بدون تعارف حرفه ای هستید و فهمیدن نقدتان آسان اما جدل با شما غیرممکن.
در ذهن من سینمای هالیوود و همه ی کمپانی های وابسته ی به ظاهر مستقل دیگر یکی از بازوهای سرمایه داری اند.بخشی از آن برنامه ریزی شده و کاملا هدفمند و قسمتی از این هیولای صنعتی ناخوداگاه گله را به سمتی می برد که می شود راحت تر و بیشتر دوشیدش.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما