طراحی صحنه، پیش از تمرین یا پس از آن؟ / نگاهی به نمایش «ساعت بیست»*

 

نمایش ساعت بیست

سیدعلی موسویان کارگردان نمایش ساعت بیست پیش از شروع اجرای این نمایش در گفت و گویی که با خبرگزاری مهر داشت، گفت: «از قبل از آغاز تمرین‌های نمایش، من نمایشنامه را در اختیار طراح صحنه و لباس قرار می‌دهم و بعد از آن وارد پروسه تمرین می‌شوم. بنابراین از ابتدا طراحی دکور و لباس نمایش ما آماده بود.» منشأ نگارش این یادداشت از همین نوع رویکرد آغاز می‌شود. البته هر کارگردانی نگرش و رویکرد خود را در مواجهه با کار دارد که محترم است اما می‌توان با طرح دیدگاه‌های انتقادی، در بهبود آثار و روند کلی تولید آثار هنری در حوزه تئا‌تر مؤثر واقع شد. درمجموع و در حکم مقدمه، داشتن نگاه انتقادی هیچ‌گاه مضر نیست بنابراین در ابتدای این نگارش ابراز امیدواری می‌کنیم که نوشتن چنین مقاله‌ای درباره یک نمایش، به‌معنی دشمنی ورزیدن با اثر و به نیت زمین زدن‌اش تلقی نشود.

 
اشاره‌ای که به جرقه اولیه نگارش این مطلب شد، نوع رویکرد موسویان است که طراحی صحنه را پیش از شروع تمرین‌ها می‌خواهد. اگر بخواهیم مثالی را برای بررسی و درک بهتر مطرح کنیم، می‌توانیم به نمایش «ترور» ساخته حمید نعیمی اشاره داشته باشیم که اواخر سال گذشته در سالن اصلی تئا‌تر شهر اجرا شد. هم رویکرد کارگردان دو نمایش و هم رویکرد طراحان صحنه‌شان، با یکدیگر متفاوت است.

 

طراحی صحنه نمایش «ترور» به‌عنوان یک اثر مذهبی که قصه‌ای حقیقی هم دارد و درباره یک ماجرای تاریخی است، یک طراحی واقع‌گرا نیست. اگر مخاطبان این نوشتار، نمایش یا تصاویر ثبت‌شده‌ای از آن را دیده باشند، می‌توانند تأیید کنند دکور «ترور»، طرحی‌ای انتزاعی، اکسپرسیونیستی و کاملاً در خدمت کار دارد. رویکرد طراح‌اش نیز رایزنی و بحث و جدل با کارگردان است. نگارنده این سطور، هم با کارگردان «ترور» و هم با طراح صحنه‌اش، به‌طور مفصل درباره تقابل یا بهتر بگوییم تعامل دکور و اجرا بحث و گفتگو داشته است. بنابراین می‌توانیم به‌صراحت بگوییم که طراحی نهایی دکور این نمایش، حاصل چالش جدی و بحث و گفتگوی کارگردان و طراح صحنه بوده است. رویکردی که موجب تولد این دکور شده، به قول رضا مهدی‌زاده -طراح دکور «ترور»- طرح کشیدن و خط زدن است. اما رویکرد طراحی دکور «ساعت بیست» به‌طور کلی متفاوت با طراحی دکور «ترور» است.

 

دکور «ساعت بیست» پیش از شروع تمرین‌ها، طراحی شده و تکلیف‌اش کاملاً مشخص بوده است درحالی‌که طراحی دکور «ترور»، هم‌زمان با روند پیش رفتن تمرین‌ها و دیدن بازی‌ها توسط طراح دکور، پیش رفته است. جالب است که به گفته نعیمی کارگردان «ترور» و مهدی‌زاده طراح دکور نمایش، در برخی فرازهای تمرین، بازی بازیگران تغییر کرده و میزانسن‌ها با توجه به طرح جدید دکور، تغییر و تحول داشته است.

 

بنابراین تا اینجای مطلب، لزوم و اهمیت طراحی صحنه و تأثیر فراوان‌اش بر چگونگی اجرای یک متن بر ما مشخص شد. اگر هم این مهم بر ما مشخص بوده، تا اینجای کار تأکیدی مضاعف روی آن داشتیم. به این ترتیب می‌توانیم بگوییم که دکور نقش بسیار مهمی در اجرای نمایش دارد و صرفاً عاملی برای پر کردن فضای خالی‌ که پیتر بروک از آن یاد می‌کند، نیست. با دکور انتزاعی و غیرواقع‌گرا می‌توان کارهای زیادی از جمله تعلیق و... را حین اجرا ایجاد کرد. کشش قصه و داستان نمایشی هم که قصد داریم روی صحنه ببریم، طبیعتاً عامل مهمی در طراحی دکور است. اگر از ابتدای کار به طراح بگوییم چه می‌خواهیم و باید چگونه طراحی کند، مطمئناً دست و بال‌اش را برای یک طراحی خلاق و بروز توانایی‌های او بسته‌ایم. بنابراین امکان مواجه شدن با یک دکور تکراری و فضایی که بار‌ها با آن روبه‌رو شده‌ایم، بسیار زیاد می‌شود.

 

از طرح قصه نمایش «ترور» گفتیم و اشاره به واقعی بودن داستان‌اش کردیم؛ اما دکور «ترور» را دکوری انتزاعی و غیرواقع‌گرا خواندیم. همین تضاد در محتوا و فرم برای تماشاگر جذاب خواهد بود. اما در نمایش «ساعت بیست»، هم داستان واقعی است و هم دکور. دکور این نمایش،‌‌ همان دکور واقع‌گرایانه‌ای است که جایگاه ما تماشاگران قرار است دیوار چهارم‌اش باشد. در «ساعت بیست» یک خانه را در قاب صحنه داریم و آدم‌هایی که همگی حقیقی‌اند و مابه‌ازای بیرونی دارند. بنابراین تضادی بین قصه واقعی و فرم اجرایی و بصری کار وجود ندارد. و این نکته‌ای است که در بسیاری از نمایش‌هایی که با تلاش و قلم و اجرای سیدعلی موسویان، محمد زوار بی‌ریا، سروش طاهری و گروه‌شان دیده‌ایم، وجود دارد. به نظر می‌رسد همین مسأله هم هست که باعث می‌شود آن دسته از نمایش‌های این گروه که این ویژگی را دارند، همگی شبیه هم بوده و قدمی رو به جلو نباشند. یعنی فقط طرح قصه است که بین‌شان فرق می‌کند و قرار است با ورود به سالن اجرای نمایش‌ها،‌‌ همان آدم‌ها و‌‌ همان فضای رئال را ببینیم. بنابراین عادت کرده‌ایم که همه شخصیت‌ها را دیده باشیم و فقط تعویض یا تأخیر در ورود و خروج‌شان در آثار مختلف، فرق کند. به‌عنوان مثال علیرضا مهران، بازیگری است که بار‌ها او را در شمایل مردی هنجارگریز یا معتاد در این نمایش‌ها دیده‌ایم. به نظر می‌رسد این رویکرد، هم مانع رشد و پیشرفت خود بازیگر شده است و هم تماشاگر را نسبت به او سرد می‌کند. البته امید است این بحث با بحث‌های دیگر خلط نشود. چون در این‌گونه بحث‌ها، عده‌ای می‌گویند در لندن بازیگرهایی وجود داشته و دارند که در تمام عمرشان، فقط «هملت» یا «مکبث» را بازی کرده‌اند؛ بدیهی است که این بحثی دیگر است و طرح‌اش در این مجال نمی‌گنجد.

 

رقص یکی از ویژگی‌هایی است که شخصیت‌های نمایش‌های موسویان یا زوار بی‌ریا آن را به‌کار می‌برند. ابتدای نمایش «ساعت بیست» هم با رقص و شادی شخصیت‌های مرد نمایش شروع می‌شود. همه شخصیت‌ها در قاب صحنه -که‌‌ همان خانه باشد- جمع‌اند و مشغول طرب و شادی. اما این صحنه قطعه نچسبی است که داخل پازل این نمایش جا نمی‌گیرد. چون رویکرد نمایش رئالیستی است و قرار است در مدتی که آن را تماشا می‌کنیم، غم و اندوه و نکبت زندگی یک خانواده را ببینیم. اما این صحنه شاد است و از جهت حقیقت و روایت با باقی نمایش هم‌خوانی ندارد. اگر رویکرد اجرایی نمایش، واقع‌گرا نبود، می‌شد این صحنه را به صحنه‌های دیگر ارتباط داد و ارجاعی از آن را در تفسیر داشت ولی با وضعیت فعلی اجرا، نمی‌توان جای مناسبی برای این صحنه در نظر گرفت مگر این‌که رقص و شوخی مردان نمایش صرفاً باعث جذاب تماشاگر و جلب توجه‌اش بشود.

 

انتخاب نام نمایش نیز از دیگر عواملی است که می‌توانست مناسب‌تر از وضعیت فعلی‌اش باشد. «ساعت بیست» ترکیبی است که تنها در پایان نمایش و با مرگ قهرمان یا به عبارت دیگر شخصیت خوب داستان، تصویری از آن مقابل تماشاگر گذاشته می‌شود. این تصویر هم با پررنگ‌تر شدن نور ساعت دیواری که «ساعت بیست» را نشان می‌دهد، ارائه می‌گردد. تماشاگر از لحظه ورودش به سالن اجرا می‌تواند چه در ناخودآگاه و چه خودآگاه به نام نمایش فکر کند. اما از ابتدا تا انتها، نام «ساعت بیست» ارتباطی با نمایش ندارد تا زمانی که به پایان آن می‌رسیم.

 

می‌توان گفت آثار گروه تئاتری که موسویان و زوار بی‌ریا -و هسته‌ای از بازیگران دیگر که چندسالی است آن‌ها را با هم می‌شناسیم و در آن فعالیت می‌کنند- رئالیستی و کلاً واقع‌گرایانه هستند. این رویکرد را در کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه و دیگر عناصر شکل‌دهنده نمایش، به‌خوبی می‌توان دید. پرسشی که این میان وجود دارد این است که آیا رویکرد رئالیستی صرف، هم در طراحی صحنه و هم اجرای بازی در این روزگار جواب می‌دهد یا خیر؟ باید توجه داشت که دادن نورهای موضعی -یا اعمالی از این قبیل- می‌تواند موجب ایجاد جذابیت در اجرا شود اما کار را از ساختار رئالیستی خارج نمی‌کند. نکته تکمیلی درباره رئالیستی بودن نمایش، این است که حداقل می‌توان تا حدودی به مرزهای انتزاع نزدیک شد و مفاصل نمایش را روغن‌کاری کرد.

 


 

* نمایش «ساعت بیست» به نویسندگی و کارگردانی سیدعلی موسویان، اجرای خود را از ۱۵ فروردین ۱۳۹۵ در سالن قشقایی مجموعه تئا‌تر شهر تهران آغاز کرده است. بازیگران «ساعت بیست» به‌ترتیب حروف الفبا عبارت‌اند از: مهرخ افضلی، فاطمه امینی، حسین پورکریمی، محمد زوار بی‌ریا، فریبا شاهسون، سروش طاهری، علی طاهری، علیرضا مهران، آرزو نبوت و مهدی نصرتی. سایر عوامل نمایش نیز از این قرارند: طراح صحنه و لباس: وحید لاری، آهنگساز: بهنام رحیمی، طراح گریم: فرناز مرتضوی، مدیر روابط عمومی: فریبا جدیدی، هماهنگی: شهرآشوب مفتاحی، عکاس: کورش برزی، دستیار کارگردان و برنامه‌ریز: مرتضی برزگرزادگان، گروه کارگردانی: شهرام کاشی و مژگان حسینی، دستیار طراح صحنه: محمد صراف و دستیار طراح لباس: مهدیه صیف.

 

** دانشجوی کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر