جامعه‌شناسی تئاتر اثر ژان دووینیو

 

 

 

 

جامعه شناسی تئاتراز ژان دووینیو در مقام نظریه‌پرداز جامعه‌شناسی هنر، پیش‌تر کتاب «جامعه‌شناسی هنر» با ترجمه مهدی سحابی به بازار عرضه شده است. وی این‌بار در کتاب «جامعه‌شناسی تئاتر» با ترجمه جلال ستاری به شناخت دلایل پیدایش و دگرگونی‌های تئاتر می‌پردازد؛ از تراژدی‌های یونان باستان و نمایش‌های دینی قرون وسطا گرفته تا درام‌های درخشان عصر الیزابت و اسپانیای آن روزگار و نهایتاً نمایش‌‌های امروزی. نگاه خاص دووینیو به تئاتر و معطوف کردن این نگاه به چنین گسترۀ وسیع تاریخی، از «جامعه‌شناسی تئاتر» منبعی دست اول ساخته و آن را واجد اهمیتی به‌سزا کرده است؛ اما خواندن این کتاب چه کمکی به فهم بهتر ما از تئاتر و به‌خصوص نگاه جامعه‌شناسانۀ ما به تئاتر ایران خواهد کرد؟ مترجم در مقدمۀ خود متذکر می‌شود که این کتاب علاوه بر بررسی تاریخ تحول تئاتر از دیدگاه جامعه‌شناسی، بر چند نکته تاکید می‌کند که در جامعه‌ی تئاتری ما جای بحث دارد؛ یک این‌که درام‌نویسی از قلمرو ادبیات جداست و باید از سلطه ادبیات بر درام‌نویسی و دست کم‌گرفتن کارگردانی و اهمیت صحنه‌‌آرایی پرهیز شود.

دو اینکه نمایش‌های مذهبی و آیینی، به‌طور مشخص تعزیه در ایران، تئاتر نیست زیرا، به اعتقاد دووینیو، تئاتر خلاقیتی زیباشناختی با هدف تسخیر فضایی خودجوش و آزاد ا‌ست که خود کاری‌ست دشوار؛ درحالی‌که نمایش آیینی رسالت رساندنِ پیامی اخلاقی و ابرانسانی دارد. سوم این‌که درست است که تئاتر در هر جامعه و در هر دورانی در بستر بافت و ساختار آن جامعه شکل می‌گیرد اما نباید بدین‌گونه باشد که تئاتر بدون هیج کم‌و‌کاستی انعکاس زمانه باشد، بلکه بایستی بر آن پیشی بگیرد که این دشوار تنها ازعهده‌ی یک درام‌نویس هنرمند برمی‌آید که بتواند همواره راهی برای بیان سخنی که گفتنش به آسانی ممکن نیست بیابد، به‌طوری که نشان دهد هر نوع هنجارشکنی گمراهی و کژاندیشی نیست بلکه می‌تواند وسیله‌یی باشد برای آزادیخواهی.

 

دووینیو قبل از شروع در «کاربندی اجتماعی تئاتر» به پیداکردن اَشکال تئاتری در زندگی مردم می‌پردازد و سپس در ادامه در «تئاتر در جامعه، جامعه در تئاتر» به دنبال پیدا کردن خطوط تفاوت‌های نمایش‌های واقعی و اَشکال تئاتری ناخواسته در جامعه است. در «ثوابت نقد تئاتر» به روش‌های درست نقد تئاتر نگاهی می‌اندازد و با دو سر فصل «پی‌ریز جامعه‌شناسی تئاتر و درام‌آفرینی» و «ریشه بستن تئاتر»  جنبه‌های مختلف و درست نگاه جامعه‌شناختی به تئاتر و چگونگی ریشه بستن تئاتر به شکل نوین (درام) را بیان می‌کند. پس از این مقدمه که خواننده در آن با رویکرد نویسنده به اشکال تئاتری، رابطۀ تئاتر با زندگی مردم و در یک کلام جامعه‌شناسی تئاتر آشنا می‌شود و آراء و روش کلی نویسنده در این زمینه معرفی می‌گردد، دووینیو در شش فصل که هر کدام به بخش‌های کوچکتری تقسیم شده‌اند به ادامه بحث خود می‌پردازد.

 

فصل اول «دروازه های دوزخ» نام دارد. نویسنده در «اسطوره وحدت تئاتر در قرون وسطی» به پیداکردن نشانه‌های زیباشاختی و تئاتر اسطوره‌یی آن زمان می‌پردازد؛ در «توهم قدسی»، «درام سازی‌های اجتماعی»، «شبح تراژدی»،  «نقش‌ها و نقاب‌ها» و «گستره‌های صحنه و گستره‌های شهر و آزادی انسان»، به ترتیب دربارۀ این موضوعات بحث می‌شود: چگونه باید به تئاترهای مذهبی و دینی نگاه کنیم، وجود درام در زندگی اجتماعی دوران رنسانس، تئاترهای فاضلانه، روند ایجاد نقش‌‌ها در نمایش و اثر نوع زندگی بر ایجاد نوعی از تئاتر.

 

عنوان فصل دوم «ابداع گونه‌ای تئاتر» است که می‌خواهد بعد از اینکه در فصل قبل به روند تاریخی تئاتر اشاره کرده است، در این فصل به ویژگی‌ها و تفاوت‌های زیباشناختی تئاتر در دوره‌های مختلف، خاصه در دو عصر طلایی جوشش خارق‌العاده دراماتیک، یک‌بار اواخر قرن چهارم تا پایان قرن پنجم قبل از میلاد در یونان باستان و یک‌بار دیگر در اروپای میان سال‌های 1580 و 1640 بپردازد. برای این کار، دووینیو بحث خود را به سه شاخه یا زیرفصل، «تئاتر و هنجارشکنی»، «شخصیت جنایتکار» و «برآوردن تئاتر در شهرهای یونان» تقسیم می‌کند.

 

 «جایگاهی بسته و دخمه مانند» عنوان فصل سوم است. همانطور که از عنوان فصل برمی‌آید، کار با بررسی تئاتر مدرن شروع می‌شود. تئاترهایی که ویژگی اصلی‌شان اولویت دادن به قالب‌های جدید صحنه‌آرایی در برابر مضمون نمایشنامه است، به‌عبارت دیگر، تئاترهایی که دارای شیوه‌ی فنی و تکنیکی نوین هستند اما اعتقادات و باورهای بلکه اسطوره‌ای مخاطبان خود را در قالب صور کهن و ترکیب کردن ظواهر و واقعیات، به صحنه می‌کشند. زیرفصل‌ها عبارتند از: «تئاتر دیدفریب»، «شیوه فنی و اساطیر» و «زاویه مقدس تئاتر».

«تردید در حقانیت صحنۀ بسته» که نام فصل چهارم کتاب است بیان می‌کند که چگونه سلطه‌ی سیاسی اروپا، خاصه سلطنت مطلقۀ ورسای بر دنیا، و اشرافیت تئاتر باعث نشان داده نشدن عوالم دوردست شد و، در مقابل، چگونه ستیزی بی‌پرده و بی‌امان با تئاتر حاکم در گرفت. زیرفصل‌های «روسو و تئاتر اشتراکی»، «ایدئولوژی نوین درام»، «تئاتر بی انقلاب، انقلاب بی تئاتر» و «تئاتر ناپیدا» هر کدام به تلاش‌هایی که برای رهایی تئاتر از این قید و بندها شده است اشاره می‌کند.

در فصل پنجم - «تئاتر آزاد شده است» - دووینیو به تحلیل تئاتری می‌پردازد که با تغییر ساختار اجتماعی جوامع اروپایی بر اثر ظهور صنعت کلان و ماشینیسم و شهرنشینی و اقتصاد سرمایه‌داری جهشی ناگهانی یافته است، اصول حاکم بر صحنه‌پردازی با پیدایش فنون جدید تغییر یافته و ایدئولوژی‌های زیباشناختی نوین آفرینش‌های دراماتیک را دگرگون کرده است، اینگونه می‌شود که تماشاگران تازه‌ای با گرایش‌ها و نیازهای جدید به تالارهای نمایش پا می‌گذارند. زیرفصل‌های آن شامل «تئاتر خدایگان و گستره نوین صحنه»، «زوال تقدیر محتوم»، «قلمرو فرمانروا»، «اسطوره‌ها و ایدئولوژی‌های دراماتیک»، «بازار تئاتر» و «نیرویابی تئاتر» است که در آنها به تلاش‌های دست‌اندرکاران تئاتر برای گسترش مخاطبان، دشواری‌های تئاتر دربرابر تغییرات فکری و فلسفی، نقش کارگردان در تئاتر نوین، اثر ایدئولوژی‌ها بر تئاتر و... اشاره می‌شود و در آخر دووینیو با «تئاتر و انقلاب دائم» می‌کوشد تا چگونگی تعریف تئاتر از پس تمامی این تحولات دائم و جنبه‌های متفاوت را تفهیم کند.

 

پس از خواندن این کتاب، که دست کمی از یک دایرت المعارف تاریخی-تحلیل تئاتر ندارد، خواننده می‌تواند ادعا کند که از آگاهی تازه‌ای نسبت به تاریخ تئاتر، به‌خصوص دوره‌های درخشان و نقاط عطف آن، برخوردار شده است و نگاهی نو به رابطۀ تئاتر با جامعه و پیوند آن با حیات مردم و فرهنگ‌ها به‌طور کلی یافته است.

 

 

 

 

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: تحریریه آکادمی هنر