نقاشی‌خط‌های ابوالفضل آقایی متاثر از پاپ آرت مذهبی اصفهان، گفت‌وگو با هنرمند

ابوالفضل آقایی

 

«ابوالفضل آقایی، متولد سال ۱۳۵۰ در شهر اصفهان است. تحصیلات او کارشناسی گرافیک و کارشناسی ارشد نقاشی است. او سال‌هاست که به تدریس دانش‌آموزان و دانشجویان رشته‌های تجسمی در اصفهان مشغول است. آقایی چند سالی با الهام از منابع هنر عامیانۀ ایران به‌خصوص در شهر اصفهان در رشتۀ نقاشی‌خط به خلق اثر پرداخته است و تا کنون نمایشگاه‌هایی از این مجموعه آثار در اصفهان و تهران دیگر شهرها برگزار کرده است. او در پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد خود به سراغ بررسی بیرق‌های عزاداری اصفهان رفته و با بررسی آن‌ها به خلق آثاری مدرن با الهام از این گنجینۀ تصویری هنرهای عامه ایرانی پرداخته است. در گفت‌وگوی پیش‌رو به نقطه نظرات او در رابطه با این موضوع پرداخته شده است.»


- جرقه اولیه‌ای که باعث شد در مقطعی، شاکلۀ آثار شما بر اساس بیرق‌ها و خط‌نگاره‌های عاشورایی شکل‌ بگیرد و پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد خود را نیز در این رابطه انتخاب کنید چه بود؟
از دوران هنرستان به کار خطاطی و نوشتن علاقه‌مند بودم و کلاس‌های خوش‌نویسی را پیگیری می‌کردم. از آن دوران نوشتارهایی که ساختار معنویت بر آن‌ها حاکم بود برایم جذابیت داشت؛ این‌گونه بود که موضوع پایان‌نامه ارشد را با عنوان «خط نگاره‌های عاشورایی در بیرق‌ها و پرچم‌های هیئت‌های مذهبی اصفهان» انتخاب کردم و در این مسیر به شناخت و تجربیات جالبی رسیدم. البته از دوران هنرستان که مشغول تحصیل رشتۀ گرافیک بودم با آثار مکتب سقاخانه به‌صورت جسته گریخته روبه‌رو می‌شدم. هنگامی که وارد دانشگاه شدم و این موضوع برایم شکل علمی‌تری پیدا کرد متوجه شدم اتفاقات نابی می‌تواند در ساختار این جریان قرار داشته باشد.

 


- باتوجه به اینکه در دوره‌های قبل، درجریاناتی مانند مکتب سقاخانه، هنرمندان از این آثار الهام گرفته‌اند، نوع نگاه و الگوبرداری شما و به‌نوعی پیش‌زمینۀ ذهنی‌تان از این المان‌های عاشورایی چگونه بود؟
ازجمله آثاری که در این رابطه به من درس آموختند می‌توان به آثار «حسین زنده‌رودی»، «محمد احصایی» و یا زنده‌یادان «رضا مافی» و «فرامرز پیلارام» اشاره کنم. همچنین موفق شدم برای دوره‌ای نزد استاد «نصرالله افجعه‌ای» به کسب تجربه بپردازم و از نزدیک با نگاه و منش هنرمندانه و آثار ایشان آشنا شدم و این پیش‌زمینه‌ای شد که در کارهایم از بازی با حروف و خطوط استفاده کنم.


- آیا در رابطه با تعداد آثاری که خلق کرده‌اید روند و ایدۀ خاصی داشته‌اید؟ چه تعداد آثار و با چه تکنیک‌ها و ابعادی تاکنون در این زمینه خلق کرده‌اید؟
به دلیل تجاربی که در تندنویسی و خطاطی و سابقه‌ای که در گرافیک داشتم و همچنین تجربیات و کار‌هایی که با استادان مختلف در رابطه با «هَندرایتینگ» یا به نوعی اتود زدن‌های سریع انجام داده بودم، پیش‌زمینه‌ای در من ایجاد شد تا از این فرم‌ها و مدیوم‌های مختلفی که در دوران تحصیل رشتۀ گرافیک تجربه کرده بودم در آثارم استفاده کنم. خیلی از پوسترها، لوگوها و یا جلد کتاب‌هایی که برای طراحی در دست داشتم را با این تکنیک‌ها تولید می‌کردم. اینطور بود که زمانی که روی خط‌نگاره‌های عاشورایی متمرکز شدم‌ و پرده‌ها و بیرق‌های زیادی را در هئیت‌های مختلف اصفهان نگاه می‌کردم، متوجه شدم به این به اصطلاح تندنویسی اشراف کافی و علاقه دارم؛ بنابراین مجموعه‌‌ای که خلق کردم با ابزارهای مختلفی که در دسترس بود ازجمله ماژیک، آبرنگ و یا ابزارهای خودساخته کار می‌کردم؛ پارچه‌ای را به دور کاتر می‌پیچیدم و با مرکب آغشته می‌کردم و می‌نوشتم. چنین شد که از این روش و حس برای نوشتن استفاده کردم و نتیجه‌های خوبی نیز گرفتم.
اگر بخواهم مراحل کار را از اتود تا کار پایانی حساب کنم، عدد دقیقی از آثارم در دست ندارم؛ چون تعداد کارهای زیادی خلق کردم؛ ولی به یاد دارم برای بیرق‌ها و خط‌نگاره‌ها ۷۲ فریم کار تحویل دادم.


- آیا از بین این سبک و مجموعه آثارتان، اثری در موزه‌ها یا اماکن آیینی مذهبی نگهداری می‌شوند؟
چندین نمایشگاه برای این مجموعه آثار برگزار کردم. از شاخص‌ترین نمایشگاه‌هایی که پیرامون این موضوع انجام شد در سالن رودکی تالار وحدت تهران بود که این نمایشگاه به مدت ۱۰ روز برپا بود. خود مجموعه تالار وحدت نیز دو فریم از این مجموعه را خریداری کرد. همچنین در موزه هنرهای معاصر اصفهان از آثار عاشورایی رونمایی کردم و به مدت سه هفته آثار در معرض دید عموم قرار گرفت. این موزه نیز یک اثر از این مجموعه را خریداری کرد. در بهمن سال 1395 این سعادت را پیدا کردم تا راهی سفری به سمت کربلا شوم؛ در این سفر نیز چهار اثر از این مجموعه آثار را به موزۀ آثار نفيس کربلا تقدیم کردم. اینها مجموعه فعالیت‌هایی بوده که در این سال‌ها با این موضوع کار شده و در این مکان‌ها از آن‌ها رونمایی شده است. البته به یاد دارم یکی از دوستانم که در شبکه تلویزیونی امام حسین عراق مشغول کار بود، کلیپی از آثار بنده در یکی از مکان‌های تاریخی اصفهان ساخت که در ایام محرم به نمایش گذاشته می‌شدند.

 

ابوالفضل آقایی  ابوالفضل آقایی

 


- آیا در بررسی بیرق‌ها و خط‌نگاره‌های عاشورایی معاصر به وجه تمایزی میان بیرق‌های شهرهای مختلف ایران با اصفهان از لحاظ رنگ، نقش و... برخورد کردید؟
هنگامی که به مدت یکسال در اصفهان مشغول بررسی بیرق‌ها و پرچم‌های عاشورایی در هیئت‌ها بودم به ساختارهای چشم‌نواز و ترکیب‌بندی‌های ویژه‌ای رسیدم. البته هر مقدار که این پرچم‌ها تاریخ شکل‌گیری قدیمی‌تری داشتند، ساختارهای بهتری نیز دارا بودند؛ به‌نوعی هرچه به دوران اخیر نزدیک می‌شویم از هویت این آثار کاسته شده و مشخص می‌شود که تأثیر صنعت دوخت و چرخ‌های صنعتی کار خودش را کرده است. چیزی که من را علاقه‌مند کرد این بود که شاکله و به‌اصطلاح استخوان‌بندی یکسانی برای پرچم‌ها در تمام شهرها همچون تهران و اصفهان وجود داشت؛ به بیانی دیگر تفاوت چندانی بین بیرق‌های مورد استفاده در شهرهای ایران وجود ندارد و تفاوت‌های جزئی با یکدیگر دارند.

 


- آیا از نظر شما اقتباس از مناسک مذهبی و ملی (مانند عزاداری محرم) ظرفیت و پتانسیل کار در زمینۀ هنر معاصر را دارد؟ و آیا کار کردن در این زمینه را به نسل جوان و دانشجویان خود پیشنهاد می‌کنید؟
برای این پروژه در خیلی از فستیوال‌ها و جشنواره‌های مختلف داخلی همراه با موضوعات متفاوت مذهبی شرکت کردم و رتبه‌هایی به دست آوردم. پتانسیل و ظرفیت بالایی در این موضوع وجود دارد که ما می‌توانیم از آن در فرهنگ خود استفاده کنیم؛ البته نکته آسیب‌شناسی که بخواهیم بررسی کنیم این است که در یک دهۀ گذشته مشاهده می‌کردم که چطور به شکل افراطی و بدون چهارچوب از این موضوعات استفاده شد و به‌اصطلاح می‌گوییم موضوع کمی لوس شده است و به خاطر استفاده بیش‌ازاندازه در این آثار، از آن جایگاه فرهنگی و ارزشمند خود خارج شده و تنزل پیدا کرده است. در یک دهۀ اخیر از من برای حضور در جشنواره‌های مختلف دعوت شد، اما آن‌ها را رد کردم چرا که باور دارم هنگامی که اثر وارد نوعی سفارشات دولتی شود ارزش خود را از دست می‌دهد.


- با توجه به آثاری که در زمینۀ نقاشی‌خط بر روی بوم خلق کرده‌اید و مقایسۀ آن‌ها با این مجموعه آثارتان که به صورت میکس‌مدیا انجام شده است متوجه می‌شویم که اجراهای روی بوم آن خیلی با وسواس بیشتری و این مجموعه مورد نظر با بداهگی بیشتری انجام شده است. چه رویکردی در این مسئله داشته‌اید و این تفاوت از کجا ناشی می‌شود و آیا مربوط به خلق تعداد بیشتر آثار باعث این مسئله شده است؟
من در زمانی که برای این موضوع مشغول به کار بودم دفترهای مختلفی را برای خودم ساخته بودم و در فضاهای مختلفی که در طول روز قرار می‌گرفتم ازجمله کارگاه‌های هنرستان، دانشگاه و زمان‌هایی که فرصت‌های آزادتری داشتم سعی می‌کردم ابزار و وسایلی را برای خودم فراهم کنم تا بتوانم اتود بزنم؛ بنابراین همیشه ماژیک یا راپیدی را همراه خود داشتم. اینگونه بود که این پروژه به علت سرعت اتودها و کارهایم سریع‌تر به نتیجه رسید. از دل این مجموعه اتودهایی که انجام می‌دادم تعدادی از آن‌ها به خوبی به روی کاغذ به اجرا درمی‌آمدند و آثاری کامل بودنند که سپس قاب شده و به نمایش گذاشته می‌شدند. با تعداد دیگری از آن‌ها بیشتر وقت گذراندم و روی آن‌ها کار کردم تا در آخر آن‌ها را بر روی بوم پیاده کنم. هرچه باشد دو مدیوم متفاوت بودند که یکی از آن‌ها با سرعت بیشتر آماده و دیگری به زمان و دقت بیشتری نیاز داشت که از نظر بنده هرکدام در جایگاه خوبی قرار داشتند.


در پایان باید بگویم مجموعه آثاری که خلق شدند از نظر بنده کارهای خوب و موضوعات خوبی داشتند و فکر می‌کنم اگر یک زمانی افرادی باشند که به این موضوع علاقه‌مند باشند از پایان‌نامه من می‌توانند تعدادی موضوعات جدید پیدا کنند. در روند شکل‌گیری این پایان‌نامه با افراد، استادان و هیئت‌های مختلفی آشنا شدم که با مراجعه به این پایان‌نامه می‌توانند از این مراکز مطلع شده و به‌لحاظ پژوهشی از آن‌ها استفاده کنند.

 

 

درباره نویسنده :
امیر رجایی
نام نویسنده: امیر رجایی

سمت در آکادمی هنر: دبیر هنر تجسمی

تحصیلات: کارشناسی ارشد ارتباط تصویری

فعالیت‌ها: پژوهش در زمینۀ هنرهای تجسمی و هنر معاصر ایران و جهان، تاریخ معماری ایرانی
کیوریتور، ژورنالیست، نویسنده