نقد فیلم خرس نیست از نگاه منتقدان

خرس نیست


هالیوود ریپورتر – دیوید رونی

فیلمساز ایرانی برنده شیر طلایی ادوار گذشته، که در کشورش زندانی و از فیلمسازی منع شده است، با چهارمین و شاید دلخراش‌ترین ساخته مخفیانه خود به ونیز بازگشته است.

فیلم ابتدا به طرز فریبنده‌‌ای ساده و سپس با درجاتی تقریبا نامحسوس از لایه‌های پیچیده فزاینده انباشته می‌شود. این اثر با مرزهای فیزیکی و معنوی، با شکاف بین سنت و مدرنیته و تفاوت‌های بزرگ میان تهران و پستوهای روستایی منزوی ایران سروکار دارد. شخصیتی در نقطه‌ای از فیلم می‌گوید که دروغ‌گفتن اگر در خدمت حفظ صلح باشد، اشکالی ندارد. به همین ترتیب، ترس از حیوانات وحشی در عنوان فیلم یکی از خرافات بی‌اساس است که برای نگه‌داشتن مردم سر جای خودشان طراحی شده است. اما فیلم می‌پرسد که این محدودیت‌ها واقعاً به چه می‌انجامند و چرا به آن‌ها چنین قدرتی می‌دهیم.

 

ورایتی – جسیکا کیانگ

از طریق همکاری مجدد با مدیر فیلم‌برداری‌اش امین جعفری – که آخرین فیلمش، «۳ چهره» و همچنین اولین فیلم فوق‌العاده پسرش پناه پناهی «جاده خاکی» را فیلم‌برداری کرده- پناهی دوباره موفق می‌شود لحظاتی واجد جذابیت بصری غنی را در فضایی که نوعی زیبایی‌شناسی فی‌البداهه دارند، ارایه کند. حضور خود پناهی در فیلم مثل همیشه حضوری گرم و موثر همراه با طعنه‌ و بیزاری است و هم‌زمان که دو خط داستانی فیلم هر یک جداگانه اما در حال تقویت یکدیگر، به شکلی اجتناب‌ناپذیر به سمت تراژدی حرکت می‌کنند، ناامیدی و خشم خودساخته‌ای که از شخصیت پناهی بیرون می‌تابد هم افزایش می‌یابد.

در فیلم «خرس نیست» هیچ خرسی وجود ندارد. این موجود تهدیدکننده خرس‌مانند، کمی شبیه یک مرز ملی یا یک سنت قدیمی سرکوبگر است؛ در واقع داستانی است که برای جلوگیری از دورشدن ساکنان روستا از محل زندگی‌شان طراحی شده است. اما مهم نیست که چنین خطرات و مرزبندی‌هایی از نظر فیزیکی واقعا وجود داشته باشند یا نه. اگر ترس و خصومتی که ایجاد می‌کنند واقعی باشد، این خطرات هم می‌توانند به اندازه خطرات واقعی مرگبار باشند.

 


اسکرین‌دیلی – جاناتان رامنی

این اثر پیچیده‌ که تراکمی رمان‌‌گون دارد، یکی از جسورانه‌ترین و کامل‌ترین اظهارات یکی از فیلم‌سازان خاص جهان است و حداقل به اندازه آثار قبلی او برای مخاطبان جهانی هنر جذاب خواهد بود.

این فیلم تا حدودی در به تصویرکشیدن یک شهرنشین در موقعیتی نامناسب درون یک جامعه سنتی روستایی، شبیه فیلم «باد ما را خواهد برد» ساخته عباس کیارستمی، همکار سابق پناهی است. به نظر می‌رسد خرس نیست با ارجاعی بامزه به مشکلات دسترسی به اینترنت در حومه شهر، ادای دینی هوشمندانه‌ به آن فیلم دارد. این فیلم هم داستانی از انتظارات شهرنشینان را روایت می‌کند که با قدرت سنت در تضاد است؛ قدرتی که شخصیت‌ها در فیلم به شکلی بی‌پایان از آن استفاده می‌کنند اگرچه آن سنت‌ها ممکن است مبهم، خودسرانه و ظالمانه باشند.



ایندی‌وایر – صوفی مونکس‌ کافمن

پناهی کارگردانی است که همیشه واقعیت و داستان را در هم آمیخته است و اینجا این دو بیش از هر زمان دیگری مخلوط شده‌اند، به طوری که تا زمان پخش تیتراژ پایانی دقیقاً مشخص نیست چه چیزی فیلم بوده و چه چیزی واقعی است. می توان استدلال کرد که این یک استراتژی درست برای دورزدن نظارت‌ها است: ایجاد یک اثر سینمایی که رابطه‌ای گریزان با واقعیت و میزان قابل قبولی از انکارپذیری را در شرایط وجودی خود دارد.

نور انسانی که پناهی تلاش می‌کند حتی بر سرکوب‌گرترین شخصیت‌هایش بتاباند، با آگاهی دقیق از خطوط قدرت و اطلاعات غلطی که فضا را سروشکل‌ می‌دهند در تضاد است؛ فضایی که در آن هیچ‌کس به راحتی نمی‌تواند حقیقت را بگوید. در یک صحنه زیبا، پیرمردی که پناهی در مسیر رسیدن به مقصدی خاص ملاقات می‌کند، به او می‌گوید که ابتدا چای بنوشند و بعد به حرکت ادامه دهند، اقدامی که از نظر ایمنی‌ هم بهتر است چرا که آن منطقه خرس‌ دارد. بعد هنگام جداشدن، پناهی از پیرمرد درباره خرس‌ها می‌پرسد و در جواب می‌شنود که: «خرسی وجود نداره. مزخرفه. این داستان‌ها رو برای ترسوندن ما می‌سازن.»

 

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: Payam Omrani