لحظات مفرح و خُل‎بازی‎هایی در یک زندگی پیش‎پا افتاده A Life Less Ordinary

 

فیلم a life less ordinary

دنی بویل پس از ساخت فیلم موفق قطاربازی به سراغ یک کمدی اسکروبال با دو بازیگر جوانی رفت که یکی را خود معرفی کرده بود و دیگری بعدها به ستاره تبدیل شد. یوان مک‎گرگور در نقش رابرت و کامرون دیاز در نقش سلین در بطن داستان یک زندگی پیشپا افتاده A Life Less Ordinary قرار دارند.

رابرت در حالی که روزگار معمولی و غیرقابل توجهی را پشت سر می‎گذارد یکباره از کار بر کنار می‎شود. درست در این لحظه دو کاراکتر اصلی را در وضعیت‎های عجیبی مشاهده می‎کنیم. سلین نشان می‎دهد در تیراندازی لنگه ندارد و در همان لحظه عشق همسرش (استنلی تاچی) به خود را با ایستادن در برابر گلوله اسلحه خود می‎خواهد بسنجد. همسرش تکان می‎خورد و به شدت مجروح می‎شود در طرف مقابل رابرت می‎خواهد یک بار هم که شده دیوانه شود و برای از کار برکنار شدن از رئیس شرکتش انتقام بگیرد که این کار را هم انجام می‎دهد و سلین را –که البته خواست خود سلین بوده- گروگان می‎گیرد.

کارکترپردازی در این نوع کمدی بسیار متفاوت است کاراکترها گاه چنان در نقش یک احمق فرو می‎روند و گاه دست به کار بزرگی می‎زنند. الزامی به پیش روی در یک خط شخصیت‎پردازی وجود ندارد. به همین خاطر رابرت که در ابتدا یک احمق پنداشته می‎شود به یکباره تا مرز یک ... پیش می‎رود و درست در وسط معرکه متوجه می‎شود او این کاره نیست! در طرف دیگر آن سلین باهوش که دختر یکی از ثروتمندترین افراد است و کلی هم خواهان دارد به یکباره برای تغییر در وضعیت زندگیش تمایل دارد ربوده شود و در وضعیتی جدید زندگی کند و از طرف دیگر معلوم نیست چرا باید عاشق آن جوان احمق شود! اساس این نوع کمدی چنین است که از تعویض حالت شخصیت‎ها در قرارگیری وضعیت‎های مختلف تعجب نکنیم.

یک زندگی پیش پا افتاده 

کمدی خُل‎مشنگ‎بازی (که ترجمه شده اسکروبال در فارسی است) در تعقیب و گریزها ادامه دارد و افرادی هم که برای یافتن رابرت اجیر می‎شوند در همین مشنگ بازی دست رابرت را هم از پشت بسته‎اند. این خل‎مشنگ‎بازی‎ها در لحظاتی به کلیشه‎ها و سنت‎های اصیل این کمدی هم باز می‎گردد. یعنی جنگ لفظی زن و مرد که گاه رابرت و سلین با هم به صورت احمقانه‎ای مشاجره دارند و گاه زوج اجیر شده برای یافتن سلین و رابرت.

سلین و رابرت دل در گرو یکدیگر دارند و کمدی خل‎مشنگ‎بازی را تا یک کمدی رمانتیک احمقانه پیش می‎برند. شاید بتوان گفت دنی بویل که خودش در ساخت کمدی سیاه انگلیسی نشان داد بسیار توانمند است در این فیلم از برادران کوئن الهام گرفته است. به نوعی لحن کمدی‎های برادران کوئن در این فیلم دیده می‎شود. بویل از تجربه فیلمسازی در هر ژانری استقبال کرده است چه کمدی سیاه انگلیسی، چه تریلر، چه ترسناک و چه درام ورزشی. در هر کدام هم دوربینش را به مکان‎های مختلفی برده است و جهان فیلم‎هایش در بازه بزرگی قرار دارد. تایلند، هند، انگلستان و آمریکا و آن هم در نقاطی که شاید برای فیلمساز بسیار سخت باشد و هر کسی تمایل داشته باشد در استودیو کار کند.

یک زندگی پیش پا افتاده معجونی است از وقایع غیرقابل پیش بینی چون بر اساس حرکات پیش‎پا افتاده و احمقانه طراحی شده تا یک کمدی خوش ساخت  در سینمای بویل را در مقابل ما قرار داده باشد. لحظه‎ای که رابرت درب صندوق را باز می‎کند شاید انتظار داریم بمب بترکد و او از خواب بیدار شود اما عقربه یک ثانیه قبل گیر می‎کند، شاید انتظار نداشته باشیم که سلین به همسرش شلیک کند، افراد اجیر شده شاید باید کار رابرت را سریع بسازند و در نهایت خیال رابرت که در زندگی پیش‎پا افتاده‎اش تنیده شده است. او در خیالش شبیه یک خواننده تمام عیار می‎شود و اگر با گلوله زخمی شود در عمق وجودش یاد حزقیل پیامبر می‎افتد و با سلین هم ازدواج می‎کند.

 

نمره منتقد به فیلم از 10 (7)

 

 

 

درباره نویسنده :
مهدی میرقادی
نام نویسنده: مهدی میرقادی

طراح مد، انیماتور و منتقد سینما / همکاری با نشریات داخلی و خارجی

کارشناس طراحی مد از RMIT ملبورن

کارشناس ارشد انیمیشن از LASALLE College of the Arts سنگاپور