امید به شانس 50/50 زندگی: نگاهی به فیلم پنجاه – پنجاه

 

فیلم 50/50 

داستانی در مورد زندگی که تا آخرین لحظه در آن حیات ادامه و امید جریان داشته باشد. آدام (جوزف گوردون لویت) فردی است که به هیچ چیز اعتیاد ندارد و زندگی سالمی را پشت سر گذاشته است.

نه الکل، نه سیگار و نه کم­خوابی و نه هیچ چیز دیگر و هر روز هم ورزش می­کند اما هیچ کدام از این­ها دلیل نمی­شود که او دچار بیماری سختی نشود.

 

تصاویر آغازین فیلم حکایت از سرخوشی آدام دارد و بر سالم بودن او و البته برداشت خودش از سالم بودنش تأکید می­کند. در بیمارستان به بیمارها لبخند می­زند و بین خود و بیماری هیچ ارتباطی نمی‎یابد. پاسخ آزمایشش فیلم و آدام را به ورطه تلخی زندگی و تیره‎روزی می‎برد. آدام سرطانی گرفته است که خود و اطرافیانش اسمش را هم نشنیده‎اند. سرطان ستون فقرات.

در کنار شخصیت اصلی که بار فیلم را به دوش می‎کشد و تمام زن‎ها که در سر راهش قرار می‎گیرند همراهی بیش نیستند، کایل (سث راجن) شخصیت مکمل فیلم است که در زندگی آدام نقش به سزایی دارد. زمانی که آدام با مشکل دست و پنجه نرم می‎کند و شانس زنده ماندنش را پنجاه، پنجاه می‎داند کایل در جوابش شانس خیلی از بازی‎ها را پنجاه درصد معرفی می‎کند که به برد ختم می‎شود و آدام را همواره به تلاش و جنگیدن برای ادامه زندگی دعوت می‎کند. کایل از سویی به آدام کمک می‎کند و از سوی دیگر از بیماری او برای رابطه داشتن با زنان استفاده می‎کند تا حس ترحم آن‎ها را برانگیزد.

50/50زن‎هایی که بر سر راه آدام قرار گرفته‎اند یکی دوست‎دخترش است که پس از سختی بیماری او را تنها می‎گذارد و در زمانی که تمایل دارد پیش آدام بازگردد، آدام او را پس می‎زند. دیگری مادرش است که همواره دوست دارد از آدام حمایت کند و آدام چنین تمایلی ندارد تا بالاخره و با تنها ماندن نزد مادر می‎رود و در نهایت روانکاوش که به دوستش نیز تبدیل می‎گردد. هر سه زن در فیلمنامه تنها به واسطه شخصیت اصلی حضور دارند و فیلمنامه نویس نتوانسته این امر را به خوبی نشان دهد که خصوصیات خود زن‎ها چیست، آن‎ها چه هویتی دارند و از این دست. مثلا راشل (برایس دالاس هاوارد) که نقاش است به ندرت خودش، کارش و حتی نمایشگاهش اهمیت می‎یابد و کل رابطه او در رابطه با آدام تعریف شده است. جایی که کایل به خیانت او به آدام پی می‎برد هم نمایشگاهش است که کارش معرفی شود هم محل خیانتش و هم این‎که باز هم رابطه با آدام تعریف می‎شود که آن شب با راشل بهم بزنند.

جدای از این‎که شخصیت‎های زن آن طور که انتظار داشتم –مثلا کاندیدایی فیلم 50/50 در بخش فیلمنامه گلدن گلوب و چندین جایزه دیگر- آدام و کایل خوب و باورپذیر هستند. هر دو به واقعیت نزدیک هستند. تلاش آدام برای ماندن و کایل که هم او را همراهی می‎کند و هم سوء استفاده می‎کند نیز شخصیتش باورپذیر است. تم امید به جنگیدن برای ادامه زندگی در یک فیلم دیگر در همین سال وجود داشته است. فیلم Soul Surfer هم یک موج‎سوار را به تصویر کشانده که با وجود این‎که یک دستش توسط کوسه قطع می‎شود باز هم تلاش می‎کند تا در مسابقات موج‎سواری شرکت کند. البته این را نباید فراموش کرد که آن فیلم یک بیوگرافی واقعی را به تصویر کشیده و با این فیلم تلخی که لحظات کمیک زیادی نیز دارد متفاوت است.

تلخی 50/50 و مشکل بیماری که به نظر کشنده می‎آید با شوخی‎هایی که خصوصا از سوی کایل اتفاق می‎افتد کم‎رنگ می‎شود. آدام با راهنمایی‎های کاترین به زندگی باز می‎گردد به مادر همیشه نگرانش (آنجلیکا هوستون) احترام می‎گذارد و همان آدام کوچک آن‎ها می‎شود. در زمانی که همه چیز برای آدام خوب پیش رفته است و به کاترین هم به نوعی دل بسته او از مریضی رهایی می‎یابد و زندگی جدیدی را شروع می‎کند.

50/50 فیلم کوچک و دوست‎داشتنی است که توانسته نظر مخاطبان زیادی را به خودش جلب کند. با روایتی ساده که گاه رو به تلخی می‎رود و گاه مایه‎های طنز می‎گیرد موفق عمل کرده است. بیشترین بار فیلم بر جوزف گوردون لویت در نقش آدام است که بازی تأثیربرانگیزی را ایفا کرده است و شاید کاندید اسکار هم بشود. نکته جالب توجه این‎جاست که او سال گذشته نیز در یک کمدی مستقل دیگر به نام 50 روز تابستان بازی کرد که در آخر جزء بهترین‎ فیلمنامه‎های سال در برخی نظرسنجی‎ها و به خصوص انجمن نویسندگان آمریکا قرار گرفت.

 

 

امتیاز منتقد به فیلم از 10 (7.3)

امتیاز مخاطبان IMDB به فیلم از 10 تا زمان انتشار مطلب (8.1)

 

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: نرگس جهانبخش

کارشناس ارشد پژوهش هنر

همکاری با آکادمی هنر از 1391

نویسنده و مترجم