خانه‌ی خانم پرگرین برای بچه‌های عجیب و غریب Miss Peregrine's Home for Peculiar Children ساخته تیم برتون / برتون همچنان دور از اوج!

 

 

 

خیلی‌ها عقیده دارند که تیم برتون یک فیلمساز تاریخ مصرف گذشته است. البته من با این شدت در مورد برتون فکر نمی کنم. هر چند که از دیدن سه فیلم اخیر او بسیار سرخورده شده ام. با این حال فیلم جدید او برای طرفداران پر و پاقرص‌اش می‌تواند چیزهای جالبی داشته باشد. هر چند فیلم همچنان نشان از یک تیم برتون سرحال و قبراق ندارد (سایت راجر ایبرت نمره 1.5 از 4 را برای این فیلم اختصاص داده است). او به تازگی اعلام کرده که قصد دارد قسمت دوم فیلم محبوب بیتل جوس را بسازد. فیلمی که امکان دارد بازگشت دوباره‌ی تیم برتون به دنیای سینمای باکیفیت تر باشد.


اما «خانه‌ی دوشیزه پرگرین برای بچه‌های عجیب و غریب» فیلمی است با قصد به چالش كشیدن این ایده كه همه چیز در دنیا پیشاپیش كشف شده و جهان حالا عریان از همه شگفتی‌هایش است. اگر این پیام به شكلی نامتقاعدكننده در فیلم نمود می‌یابد، شاید به این خاطر است كه تیم برتون بخش بزرگی از زندگی خود در 15 سال گذشته را به شكلی هیولاوار صرف بسته بندی دوباره برخی از مصرف‌شده ترین داستان‌ها در فرهنگ غربی كرده است، در چنین شرایطی، حضور او در این پروژه مثل آن است كه جان لستر فیلمی برای اظهار تاسف از زوال نقاشی با دست در انیمیشن‌ها بسازد، یا زك اسنایدر فیلمی برای اظهار تاسف از نبود بلاك‌باسترهای باكیفیت بسازد. 

 

در هر صورت عجیب و غریب بودن همیشه از ویژگی‌های خاص فیلم‌های تیم برتون بوده است، اما همواره نبوغ و رویكرد بیش از اندازه سانتی‌مانتال فیلمساز به زیبایی كاراكترهای دنیاهای فانتزی هم در كنار این ویژگی قرار می‌گرفته است. در اینجا باید روشن کنم که هر دوی این مشخصات در فیلم تازه او، «خانه دوشیزه پرگرین برای بچه‌های عجیب و غریب» به درستی اجرا شده‌اند؛ فیلمی با تركیبی آشنا از خشم بزرگسالی، جلوه‌های بصری فریبنده، شوخ‌طبعی تاریك و بوالهوسی فزاینده که ویژگی‌های اساسی سینمای تیم برتون نیز محسوب می‌شوند. در اقتباس از رمان پرفروش سال 2011 برای جوانان، این داستان گروهی ایكس-من‌گونه از آدم‌های ناجور با قدرت‌های فراطبیعی به نظر بطور سفارشی برای جهان متناقض برتون ساخته شده است، چیزی كه شاید روند وابسته به فرمول در فیلم تازه او را توضیح دهد. برای فیلمی كه قصد دارد مقداری جادو در خود داشته باشد، «بچه‌های عجیب و غریب» از شادابی این خاصیت بهره كمی برده است، وقایع در فیلم در نتیجه ساخت دنیایی كسل كننده سنگین شده‌اند و انتخاب‌های سرسری از لحاظ تماتیك چیزهایی را در حرف و نه در عمل درباره نیاز به اجتماع و قدرتی كه در یافتن صدای درونی‌تان نهفته است به خورد تماشاگر می‌دهند.

 

مصارف بدعت‌آمیزی از سفر در زمان برای این فیلم طراحی شده است. اما حقیقت این است که فیلم ضعف‌های بیشماری دارد که تشخیص دادنشان برای فیلم‌های اخیرتر تیم برتون اصلاً غریب نمی نمایاند. یکی از این ضعف‌ها انگیزه آدم بدهای داستان است كه بنابر دلایلی نامعلوم قصد كشتن دوشیزه پرگرین را دارند. موجودات شیطانی، همگی با شاخك و دندان، غول پیكر به نظر می‌آیند و ساموئل ال جكسون، شاید در نقشی برای زورآزمایی در مقابل كریستوفر واكن، صحنه نمایش را به شكلی باشكوه از آن خود می‌كند. این مایه شرمندگی در سال 2016 است كه تنها فرد رنگین پوست در فیلم نقش آدم بد را بازی می‌كند، اما او دست كم از آن نوع آدم بدهاست كه به شكلی نه چندان مخفیانه در فیلم تشویق می‌شود. او یك كاسه بزرگ پر از تخم چشم بچه‌ می‌خورد؛ در جهان تیم برتون چنین چیزی عملاً از او یك قهرمان می‌سازد.

 

دست كم در یك ساعت اول، شاید كمی بیشتر، تیم برتون به نظر قرار است یكی از بهترین فیلم‌هایش را نشان‌مان دهد. این كارگردان كه سبك شخصی‌اش در طی 30 سال و با ساخت 18 فیلم، با وجود تغییر در منبع الهام به شكلی متمایز قابل تشخیص است، ظاهرا كاملا با درخورترین سویه‌های رمان پرفروش سال 2011 رنسوم ریگز در این فیلم همگام است، به ویژه در عناصر نامعمول قدیمی در تصویرپردازی كه نویسنده كتاب به شكل بسیار وهم‌آلودی توصیف‌شان می‌كند، و چیدمان خاص بریتانیایی آن كه تخصص این كارگردان است. اما با این اوصاف، زیبایی و زهر بازار انبوه سینمای معاصر –CGI و جلوه‌های ویژه گزاف- در ادامه كنترل را بدست می‌گیرد و شیرینی روایت نبوغ‌آمیزی كه تا آن لحظه با زیركی درحال خودنمایی بوده را به حاشیه می‌راند.

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: بهروز صادقی