نقد فیلم داستان‌های میرووتیز The Meyerowitz Stories ساخته نوح بامباک / دلچسب و جذاب

 

 

«داستان‌های میروویتز» کمدی دلچسب و جذاب خانوادگی آقای بامباک است که کاملاً بر روی الگوهای کلاسیک سینمای کمدی حرکت می کند. فیلم گویا چکیده ای است که از تمام فیلم‌هایی که بامباک در طی 12 سال اخیر ساخته است. از «ماهی مرکب و نهنگ» تا «محبوب آمریکا». فیلم همچنین ترکیبی‌ست هیجان انگیز از سینمای وس اندرسون به ویژه‌ی کمدی خانوادگی او یعنی «تنباوم‌های سلطنتی»-که به هیچوجه امر غریبی نیست چون بامباک پیشتر با  وس اندرسون کارگردان آمریکایی در نوشتن فیلم‌نامه فیلم‌های آقای فاکس شگفت‌انگیز و «زندگی دریایی در کنار استیو زسیو» همکاری داشته است- و سینمای هیروکازوئو کوره‌ادا؛ فیلمساز کره ای محبوب کن.


احتمالاً یکی از پیش‌فرض های مخاطبینی که به دیدن فیلم جدید بامباک می روند این است که قرار است که تا دوباره شاهد قدرت نمایی داستین هافمن بر روی پرده های سینما باشند، البته نه اینکه اینطور نباشد، هافمن در فیلم بی نظیر است اما این در نهایت فیلمی است برای آدام سندلر، یعنی یکی از منفورترین بازیگران هالیوود در نگاه مخاطبان نخبه‌ی سینما. به واقع کاراکتری که سندلر در فیلم بازی می کند تمام روایت‌های آن را حول محور خود در هم می پیچد. «داستان های میروویتز» بی شک بعد از «عشقِ مستِ خراب» پل توماس اندرسون بهترین نقش آفرینی سندلر در طول تمام زندگی سینمایی‌اش است. در فیلم او در نقش دنی بازی می کند، فرزند یک مجسمه ساز به اسم هارولد میروویتز که برخلاف سایر اعضای خانواده زندگی ناموفقی دارد.

 


اما تازه ترین اثر بامباک، یک نگاه صادقانه دردناک به روابط آدم های بالغ و پدرانشان است. بن استیلر یک بار دیگر ثایت کرده، ارتباط خاصی که با بامباک دارد، می تواند یک وجه درونی تر بازیگر را بیرون بکشد. در قسمتی از فیلم که آدام سندلر، دچار ضربه روحی می شود، به قدری خوب بازی می کند که تا به حال چنین شکنندگی ای را از یک کمدین ندیده اید. اگرچه بامباک یک پرتره عالی از این خانواده مدرن به تصویر کشیده است، اما فیلم خالی از اشتباه هم نیست. داستان های زیاد و حضور ناگهانی کاراکترها در این داستان ها باعث شده است که فیلم در برخی از دقایق دچار افتی محسوس شود..

 


در هر صورت برای بامباک، داستان های میروویتز، در قسمت تیره تر فیلمسازی اش قرار می گیرد، با این حال با اطمینان می شود گفت فیلم او یک فیلم کمدی است. یک کمدی که با درد و پشیمانی پر شده است. فیلمی که در آن و در دلِ ترکیبی دوگانه از تمسخر و همدلی (نگاهِ از بالا یا همراهیِ رودررو)، یک اغراقِ عامدانه در نگاهِ فیلمساز به موقعیتِ کاراکترهایش به چشم می‌آید، بی‌آنکه آن در واقعیتِ خود و در نهایت بتواند پس‌زمینه‌ی مناسبی برای این نگاه به دست بدهد. هر چند که دوباره شاید گفته‌شود داستان های میروویتز فاقدِ آن جدیت و نگاهِ آسیب‌شناسِ جامعه‌شناسانه/روانکاوانه است که فیلم‌های پیشینِ بامباک را جهت می‌داد (برای نمونه نگاه کنید به انتقادی که جاناتان رزنبام به فیلم های بامباک داشت). اما این یک تعبیرِ نادقیق از طرحِ این مساله است که فیلم جدید بامباک آنچه را که فیلم‌های پیشین «مستقیم» عرضه می‌کردند، در فاصله‌ی میانِ نماها به بیرون می‌راند – تأکیدها، کنش‌های عصبی، لحظاتِ تشنج و بگومگوها.

 

 

درباره نویسنده :
نام نویسنده: بهروز صادقی