نقد فیلم شکل آب The Shape of Water به بهانه شیر طلای ونیز 2017؛ قصه جدید دیو و دلبر
- توضیحات
- نوشته شده توسط نیکلاس باربر (بیبیسی کالچر)
- دسته: یادداشت سینمای آمریکا
- منتشر شده در 1396-06-25 15:29
اگر شما میخواهید بدانید چه انتظاری باید از فیلم «شکل آب» داشته باشید فقط کافی است به تلفیقی از «امیلی» (2001) و «هیولای ماقبل تاریخ» (1954) فکر کنید که البته «پری دریایی کوچک»، کمی هم «چهرههای پنهان» و حتی ساکنین «لا لا لند» را به یاد میآورد. اُه بهترِ است که بگویم آنها را در میان هیجان جیمز باند با شخصیتهای متفاوتی از دنیای برادران کوئن تصور کنید. شما ممکن است پس از دیدن این فیلم تصورات بیشتری داشته باشید اما بهترِ است عجله نکنیم؛ «شکل آب» بیعیبترین فیلم گیرمو دل توروست. درواقع دوست دارم به این طریق فیلم گیرمو دل تورو را صدا بزنم: فانتزی شاهکاری که همه تمایلات خود را به یک کلیت جذاب درآورده است.
عمیقا، این فیلم تکامل یافته قصه پریانی چون دیو و دلبر است، اگر شیفته جانوران دریایی هم باشید به خودی خود جانور این داستان جذاب هم هست. نقش دلبر یعنی الیسا را سالی هاوکینس بازی می کند، زن مجردی که در آپارتمان خود در بالتیمور پر سر و صدا در اوایل دهة 1960 بازی میکند که تارهای صوتیاش در دوران کودکی که یتیم شده بود، آسیب دیده است. او تنها صحبتاش زبان اشاره و بازی با چشمانش است، اما دو نفر از بهترین دوستانش در کنارش آن قدر پرحرف هستند که جبران کننده باشند. یکی از آنها که دیوار به دیوار الیسا زندگی میکند "جیل" با بازی ریچارد جنکینز هنرمندی با کارهای سفارشی است که پوسترهای تبلیغاتی او کاملا از مد افتاده است. نفر دیگر یک همکار وفادار برای الیسا محسوب میشود یعنی زلدا با بازی اکتاویا اسپنسر که همه میتوانند راجب شوهر بیفایدهاش یعنی برستر صحبت کنند حتی اگر او یک وسیله میلیون دلاری در اختیارش گذارد.
الیسا و زلدا در آزمایشگاه سازمان فوق سری دولتی که با ماشینهای بسیار بلند و کریدورهای به هم چسبیده مانند مکانهای مورد علاقه نیروی شر در سری جیمزباند در نقش نظافتچی کار میکنند. در یکی از این آزمایشگاهها یک تازه وارد فلس دار که فیزیکی شبیه انسان دارد پیدا میشود چیزی که اَسِت (نقش آن را با تأثیر بسیار خوبی داگ جونز بازیگر سری پسر جهنمی بازی میکند) نامیده میشود. او از جنگلی همیشه بارانی در آمریکای جنوبی به اینجا آورده شده است زیرا دانشمندان دولتی که در رأس آنها هاف استلتر (با بازی مایکل استولبرگ) جنتلمنی که در آزمایشان خود غرق است فضای آزمایشگاهی خود را مناسب برای دوزیستی میبیند که هم به آب و هم به هوا نیاز دارد.
اگر که به اندازه کافی به اَسِت توجه نمیشد اما او توسط استریکلند مأمور ریزبینی که توسط مایکل شنون بازی میشود زیر نظر قرار گرفته شده بود. این نقش مانند دیگر نقشهایی که شنون ایفا کرده نیز بسیار گرم و باورپذیر ایفا شده است. او یک خشک مذهب با رفتار سادیستی است که اَسِت را در استخری همانند لوله زندانی میکند. الیسا ابتدا از آزادی اَسِت ناامید میشود، اما سعی هم میکند زبان اشاره را به او بیاموزد. همراهی این لحظات با موسیقی خاطره انگیز بنی گودمن کاری میکند که الیسا احساسات را در کنار ارتباط بیاموزاند. چیزی نمیگذرد که الیسا باید دست به انتخاب بزند زیرا متوجه میشود دوست پسرش زیاد زنده نخواهد ماند مگر اینکه او را فراری دهد. در این داستان جادویی، الیسا و اَسِت تبدیل به شوالیهای تلفیقی از زره و دوشیزه در شرایط دشوار میشوند.
میل و شوری که بین یک زن و مرد ماهی پوش ترسیم شده است وسوسه انگیز است دل تورو با چنین شور و شوقی داستانش را برای ما میگوید که ما در مسیرش با او همراه میشویم. او چیزی را برای ما باقی نمیگذارد، غرق تماشا در یک سیل خروشان شدن با طراحی زرق و برق دار غم انگیز و موسیقی پر احساس الکساندر دسپلت شدن بسیار تجربه جذابی است. طرح فرعی داستانی که توسط ونسا تیلور آن را نوشته بسیار پیچیده است و گفتاری شاعرانه دارد. مهمتر از همه، بازیگران بسیار ایدهآل برای نقشها هستند که شما نمیتوانید شخص دیگری را جای آنها تصور کنید.
برخی مردم شاید آن تصمیم داشته باشند این را یک قصه کامل نپندارند اما پس از مدتی گذر از فیلم من اعتراف میکنم که 50 طیف سبز رنگی که من دیدم و احساس کردم درباره عشق و هوس خودم بود. اما دل تورو به طور استادانهای کنترل جزییات و پیوند متعالی فانتزی رویایی او با سکس، خون و جادوی زمینی را دست دارد و توزان مناسبی از زاویه دید خود با عصر طلایی هالیوود از تفسیر دقیق جنبش حقوق مدنی در جنون جنگ سرد برقرار کرده است. شکل آب در تمامی بخشها میتواند بخت جایزه اسکار باشد و یکی از لذت بخشترین فیلمهای سال است و این قطعا بهترین فیلم موجود در ژانر کمدی رومانتیک است یک ملودرام، یک تریلر جاسوسی، یک بلاک باستر ابرقهرمانی و یک فیلم هیولایی. چیزی بیشتر از این مگر میخواهیم؟