نقد نمایش خروج ممنوع به کارگردانیِ گیتی قاسمی؛ خانم‌ها! آقایان! جهنم خودِ شمائید!

خروج ممنوع



در بازه‌ی زمانی خاصّی از سالِ جاری که علی‌رغم‌ تمام ناملایمات، طیف متنوعی از نمایش‌ها در ژانرهای گوناگون بر صحنه رفته‌اند، تالار حافظ از یک‌شنبه بیستم آبان، ساعتِ ۱۸ و سی دقیقه، میزبان «خروج‌ممنوع» به کارگردانیِ گیتی قاسمی است. نمایش‌نامه‌ی فلسفیِ "Huis clos" اثر سارتر[۱] را در ایران، افراد مختلف -مصطفی فرزانه، ناصر غیاثی، قاسم صنعوی و...- تحت عناوین متفاوتی به فارسی برگردانده‌اند. قاسمی در «خروج‌ممنوع» ترجمه‌ی حمید سمندریان را مبنا قرار داده است. این نمایش‌نامه هم‌چنین بارها روی صحنه رفته و جالب است بدانید که سمندریانِ فقید، خود نیز این متن را در آغاز دهه‌ی ۴۰ با نام «دوزخ» و با نقش‌آفرینی جمیله شیخی، عزت پریان، رکن‌الدین خسروی و پرویز کاردان در تالار اداره‌ی کل هنرهای زیبا اجرا کرده بود.



درباره‌ی کارهای سالیان پیش‌تر که طبیعتاً نمی‌توانم قضاوتی داشته باشم اما در قیاس با قاطبه‌ی اجراهای سه-چهارساله‌ی اخیر[۲] «خروج‌ممنوع» چه به‌لحاظ شیوه‌ی اجرا و چه از حیث سروُشکل کار، شسته‌رفته‌ترین و اصطلاحاً شیک‌ترین اجرای این متن نمایشی است. خوش‌بختانه شعار تبلیغاتی «خروج‌ممنوع» (نگاهی تازه به اثر ژان‌-پل‌ سارتر) ادعایی بی‌اساس و گزاف از آب درنیامده است. اگر این نکته را در نظر داشته باشیم که کارگردان حتی‌الامکان تلاش کرده بازخوانیِ وفادارانه‌ای از متن داشته باشد، به دشواری کار او پی خواهیم برد. قاسمی بنا را بر این قرار داده تا متنِ ۷۵ سال پیشِ سارتر را که قطعاً متأثر از حال‌وُهوای جامعه‌ی فرانسه‌ی تحت اشغال نازی‌ها بوده است، دراماتیزه‌تر و به پسندِ عامه‌ی مخاطبانِ ایرانیِ ۱۳۹۷ شمسی نزدیک‌تر کند.



هر سه شخصیت گناهکارِ نمایش [گارسِن، اینس و استل] نقشِ اول‌اند؛ مردگانی که هیچ تقدم و تأخری نسبت به یک‌دیگر ندارند؛ بی‌توجهی به این مورد در اجرای این نمایش‌نامه‌ی آقای سارتر، می‌تواند آسیب‌زننده باشد. در «خروج‌ممنوع» اما این مهم رعایت شده است به‌طوری‌که کفه‌ی ترازوی بازیگری به سمت هیچ‌یک از نقش‌آفرینان سنگینی نمی‌کند؛ نسیم ادبی، فرزانه سهیلى و رضا اخلاقی‌راد هرکدام یک ضلع از مثلثی درخشان را تشکیل می‌دهند و نه بیش‌تر.



جدا از نسیم ادبی که بی‌اغراق و بدون عذاب‌وجدان می‌توان او را سوپراستارِ تئاتر لقب داد، دیگر ستاره‌ی «خروج‌ممنوع» فرزانه سهیلی است؛ از خوب‌ها و خوش‌آتیه‌های بازیگری ما و صدالبته دل‌بسته‌ی سفت‌وُسختِ صحنه و هنر نمایش. به گوشه‌ی کوچکی از این دل‌دادگی، پاییز ۹۵ پی بردم؛ برهه‌ای که به‌طور هم‌زمان، «آخرین سفر» و «زمستان» را در حال اجرا داشت. بین اتمام نمایش اول و آغاز اجرای دومی، فقط چند دقیقه فرصت باقی بود و خانم بازیگر به‌خاطر این‌که بتواند خود را -در ساعتی پررفت‌وُآمد- سرِوقت از خیابان ۱۶ آذر به سالن قشقاییِ تئاترِشهر برساند، هرشب موتورسیکلت سوار می‌شد!



ادبی نیز از ۳۰ آبان‌ماه مشغول دست‌وپنجه نرم کردن با چالشی مشابه پاییز دو سال قبلِ سهیلی است؛ او بلافاصله پس از خاتمه‌ی «خروج‌ممنوع»، بایستی راهی تماشاخانه‌ی ایران‌شهر شود تا رأس ساعت ۲۰ و سی دقیقه‌ی هر شب، روی «شیروانی داغِ» ایوب آقاخانی راه برود. نسیم ادبی با اتکا به اندوخته‌اش از ۲۵ سال روی سِن رفتن، در سایه‌ی هدایت کارگردان -که خودش بازیگر قابلی است- موفق به ارائه‌ی تصویری درست از اینس شده.



ترکیب بازیگران از ابتدا چنین نبود؛ انتخاب‌های اولیه‌ی قاسمی به‌دلیل تعهدات‌شان در قبال پروژه‌های دیگر، نتوانستند تا به آخر هم‌راه «خروج‌ممنوع» باقی بمانند. یگانه بازیگری که از همان آغاز تا امروز، پابه‌پای کارگردان «خروج‌ممنوع» آمده، فرزانه سهیلی است. فارغ از توانایی و قریحه‌ی ذاتی سهیلی، این هم‌راهی پیوسته در درخشش این شب‌های او در نقشِ استل بی‌تأثیر نبوده چرا که موجبات اشرافِ هرچه بیش‌ترِش بر زوایای کاراکتر را فراهم آورده است.



نسیم ادبی و فرزانه سهیلی تنها ستاره‌های نمایش نیستند؛ بازی رضا اخلاقی‌راد در نقشِ گارسِن هم از جذابیت‌های «خروج‌ممنوع» است. گرچه همان‌طور که اشاره کردم، کستینگ اولیه دست‌خوش تغییرات شد ولی «خروج‌ممنوع» نه‌فقط از این ناحیه لطمه‌ای نخورده است بلکه نقش‌آفرینی نسیم ادبی و رضا اخلاقی‌راد، امتیازی برای نمایش محسوب می‌شود. اویس خلیل‌زاده نیز هرچند به‌اقتضای نقش، کوتاه‌تر از سایرین بر صحنه ظاهر می‌شود، در خاطر می‌ماند.



اگر بنا باشد علاوه بر عنصر بی‌شک مهم بازیگری، تنها سه رکن اثرگذار دیگر از «خروج‌ممنوع» را نام ببرم بی‌معطلی به صحنه‌آرایی، نورپردازی و طراحی صدای کار اشاره می‌کنم زیرا حاصلِ‌جمع‌شان، یک جهنمِ ملموس و سوزان است که باورش می‌کنیم. در «خروج‌ممنوع» با جهنمی روبه‌روئیم که با همه‌ی توصیفاتی که تاکنون از آن شنیده‌ایم، فرق دارد. این‌جا اصلاً خبری از گرزهای آتشین، قیر و سیخ داغ، دیگ آب‌ِجوش و حتی غل‌وُزنجیر نیست! جهنمِ هر شخصیت، تداومِ حضور و نگاهِ دیگرانی‌ست که با او در مکانی واحد و دربسته گرفتار آمده‌اند بی‌این‌که گریزگاهی از هم‌دیگر داشته باشند.



شاید بتوان آن‌چه را که سارتر در «خروج‌ممنوع» می‌خواهد به ما بقبولاند، این‌طور خلاصه کرد: "مصاحبتِ ناگزیر با دیگران، یک جهنمِ تمام‌عیار است" خواجه‌ی شیراز نیز در یکی از مصرع‌های مشهورش چنین می‌سراید: "روح را صحبتِ ناجنس عذابی‌ست الیم"؛ پس اگر "دیگران" وجود نداشته باشند، جهنمی هم در کار نیست. "Huis clos" از جنبه‌ی مضمونی، همان شاهکارِ ژان-پل سارتر، «گوشه‌نشینان آلتونا» را تداعی می‌کند منتهی در اِشلی کوچک‌تر.



گیتی قاسمی از اولین آزمون کارگردانی‌اش در هدایتِ متنی سخت، سربلند بیرون می‌آید و نمره‌ی قبولی می‌گیرد؛ قبولی‌ای که علاقه‌ی شخصیِ وی به متن و دغدغه‌مندی‌اش درخصوص مضمون جهان‌شمولِ "مرگ و جهانِ پس از مرگ" در آن دخیل بوده‌اند. تئاتر و صحنه، برای قاسمی مقوله‌ای جدّی است؛ وی قافله‌ی «خروج‌ممنوع» را به‌نحوی به سرمنزل مقصود رسانده که نسبتی با پوچی و بیهودگی ندارد. «خروج‌ممنوع» از فقدانِ دغدغه‌مندی رنج نمی‌برد و جوری به دل‌وُجان تماشاچی می‌نشیند که ترک تالار حافظ مبدل به کاری دشوار می‌شود.


نویسنده: ژان-پل سارتر
کارگردان: گیتی قاسمی
بازیگران: نسیم ادبی، فرزانه سهیلی، اویس خلیل‌زاده و رضا اخلاقی‌راد
تهیه‌کننده: سیامک عباسی
سرمایه‌گذار: محمدهادی شاه‌نظر
مدیرتولید: مسعود حکم‌آبادی
مشاور کارگردان: دانش اقباشاوی
طراح صحنه: سعید حسنلو
طراح لباس: الهام شعبانی
طراح گریم: ثمین سالک
طراح صدا: علی‌سینا رضانیا
عکاس: محیا قلی‌زاده
محل اجرا: تالار حافظ
زمان: ۲۰ آبان تا ۱۹ آذر ۹۷، ساعت ۱۸ و سی دقیقه



پی‌نوشت‌ها:
[۰]: مطمئناً هیچ اثر نمایشی یافت نمی‌شود که صددرصد کامل و عاری از عیب‌وُنقص باشد؛ خواه‌ناخواه کاستی‌هایی دارد یا اگر بخواهیم مهربان‌تر باشیم و واژه‌ی کاستی را کنار بگذاریم، حتماً تکّه‌هایی از کار وجود خواهد داشت که تمام‌وُکمال با سلیقه‌ی ما منطبق نباشد؛ اما نگارنده از ذکر آن‌ها خودداری می‌کند چرا که در سلسله‌نوشتارهایم برای سرویس آکادمی هنر، حمایت از تئاتر و گروه‌های تئاتری را اصل قرار داده‌ام.


[۱]: نامِ نمایش‌نامه‌ی سارتر "Huis clos" است؛ عبارتی فرانسوی به‌معنیِ "رویدادهایی که در محیطی دربسته حادث می‌شوند"؛ "No Exit" درواقع برگردانِ انگلیسیِ این عبارت است نه عنوانِ اصلیِ اثر.


[۲]: با عنوانِ «خلوتگاه» (به کارگردانیِ پدرام قلی‌پور، ۲۵ آبان تا ۱۰ آذر ۱۳۹۳، تماشاخانه‌ی بازیگاه)؛ با عنوانِ «درِ بسته» (به کارگردانیِ مریم امینی، ۳ اسفند ۱۳۹۳ تا ۱۴ فروردین ۱۳۹۴، تماشاخانه‌ی سه‌نقطه، سالن خسرو شکیبایی)؛ با عنوانِ «دوزخ» (به کارگردانیِ رضا اصغری، ۱۴ آبان تا ۱۴ آذر ۱۳۹۶، پردیس تیاتر شهرزاد، سالن سه) و...

 

درباره نویسنده :
پژمان الماسی‌نیا
نام نویسنده: پژمان الماسی‌نیا

دبیر تئاتر آکادمی هنر

تحصیلات: کارشناس ارشد پژوهش هنر
عرصه‌ی فعالیت: حضور جدی در حوزه‌ی ادبیات و ویراستاری از ۱۳۸۳، صاحب ۷ کتاب شعر چاپ‌شده با عناوین «دیگر هم‌بازی‌ات‌ نمی‌شوم» (۱۳۸۶) «عاشقانه‌های ‌برف ‌به‌اسم ‌کوچک» (۱۳۸۷) «روایت ‌ماه ‌از نیمه» (۱۳۸۸) «تقویم عقربه‌دار ماه‌های بهار» (۱۳۸۹) «گذرنامه موقت ماهی آزاد» (۱۳۹۰) «ییلاق ‌چشمان ‌تو» (۱۳۹۱) و «سرگرم مردنم» (۱۳۹۵)، نگارش نزدیک به ۳۰ مقاله با موضوعیت هنر و فلسفه‌ی هنر، همکاری به‌عنوان منتقد فیلم و تئاتر با سایت‌های سینمایی معتبر، پایه‌گذاری صفحه‌ی «طعم سینما» و نگارش ۱۷۰ نقد درباره‌ی فیلم‌های مطرح تاریخ سینما ذیل این عنوان، چاپ کتاب «طعم سینما» در ۳۸۴ صفحه و حاوی ۱۷۹ نقد پیرامون ۱۸۵ فیلم سالیان دور و نزدیک سینمای جهان (مهرماه ۱۳۹۷)
زمینه‌ی پژوهش: سینمای آمریکا، سینمای مستقل آمریکا، سینمای وحشت