اختصاصی

  • برندگان ونیز ۲۰۲۲ مشخص شدند، سهم پررنگ سینمای ایران در بخش های مختلف

    هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز شنبه شب با اعلام برندگان و مراسم اختتامیه به کار خود پایان داد. این جشنواره در ونیز ایتالیا از ۳۱ اوت تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ برگزار شد. مستند همه زیبایی و خونریزی (All the beauty and the bloodshed) به کارگردانی لورا پویترس برنده شیر طلایی برای بهترین فیلم در هفتاد و نهمین دو...

لحظه‎ی انتخاب ... / نگاهی به فیلم رَکَب (مانی‎بال) Moneyball

 

فیلم moneyball

مانیبال Moneyball در ترجمه فارسی معنای «رکب» دارد که سبب پیروزی و فتح شود. مانی‎بال در مورد انتخاب است. بهترین زمان انتخاب چیست؟

انتخاب کنیم و از انتخابمان پشیمان نشویم. مانی‎بال هر دو روی سکه را در یک نقش آن‎هم زندگی بیلی بین (برد پیت) یکجا دارد. مدیر ورزشی یک تیم بیس‎بال که سعی دارد تیمش را قهرمان لیگ کند.

مانیبال یک درام ورزشی است که با نزدیک شدن به زندگی بیلی بین مدیر ورزشی بیس‎بال در سال‎های 2001 و 2002 کم‎کم جلوه بیوگرافی هم به خود می‎گیرد. بنت میلر کارگردان مستندساز که فیلم کاپوتی Capote را نیز در کارنامه دارد کارگردانی این فیلم را برعهده دارد و دو تن از بزرگ‎ترین فیلمنامه‎نویسان آمریکا استیون زیلیان و آرون سرکین از داستانی نوشته استن شروین -بر اساس کتاب مایکل لوئیس- فیلمنامه را نگاشته‎اند. مشخص است فیلم روند اقتباسی جالبی را طی کرده است و دو فیلمنامه‎نویس بزرگ پشت آن قرار دارند.

فیلمنامه مانیبال یکی از نقطه قوت‎های فیلم است. فیلم پر از جزئیات، اصطلاحات تخصصی و پر دیالوگ است و آرون سرکین مانند شبکه اجتماعی The Social Network از پس این همه دیالوگ و جزئیات در بازنویسی برآمده است. درام‎های ورزشی زمانی جزء مهم‎ترین‎ها قرار گرفته که فیلمنامه خوب آن‎ها وجه درامشان را پررنگ کند و فیلم را کاندید اسکار نیز بکند؛ اما داستان مانی‎بال در حواشی بیس‎بال می‎گذرد. زمین بازی، فیلم‎های تلویزیونی و راهروها، رختکن، اتاق مربی و دیگر فضاهای استادیوم با ضرباهنگی سریع به یکدیگر مچ می‎شوند تا این رفت و آمدها برای مخاطب خسته کننده نباشد.

در میان فلش‎بکی مشخص می‎شود بیلی بر سر یک دو راهی قرار گرفته بوده است: تحصیل در استنفورد یا بازیکن حرفه‎ای شدن بیس‎بال. بیلی که در تمرینات عالی نشان می‎داده هنوز برای حضور در لیگ حرفه‎ای از نظر شرایط روحی آماده نبوده است. انتخاب غلط را در هفده سالگی کرده و حال در دهه چهارم زندگیش همواره در تلاش است تا انتخاب‎های درست را انجام دهد. تیم او با بحران مالی روبه‎رو می‎شود و نیاز به ترمیم تیم دارد. به هر دری می‎زند چاره‎ای نمی‎یابد. دوباره یک تصمیم حیاتی نیاز دارد:

در حین جذب بازیکن با یک جوان (پیت/جونا هیل) مواجه می‎شود که از دانشگاه ییل فارغ‎التحصیل رشته اقتصاد است به ناگاه یاد خود می‎افتد که ای کاش دانش را پی گرفته بود و همین امر سبب انتخاب درستش می‎شود و پیت را به عنوان دستیارش با وجود سن بسیار کمش انتخاب می‎کند. انتخاب‎ها نقش اصلی را بازی می‎کنند. او تیم مشاور را منحل می‎کند و به دنبال روش علمی می‎رود که پیت به او معرفی کرده است.

مانیبالیکی از نکاتی که در فیلمنامه پاشنه آشیل نشان می‎دهد لحظه‎ای است که همه منتظر جواب دادن مدل پیت و بیلی هستند. به یکباره فیلم فقط تاریخ را نشان می‎دهد و باشگاه و استادیوم و نتایج را که هیچ واقعه‎ی اجتماعی و تاریخی انگار در آن دخیل نیستند. 11 سپتامبر 2001 یک تاریخ حک شده در ذهن تمام آمریکایی‎هاست که هر سال هم حواشی جدیدی می‎یابد حال یک تیم ورزشی مدام فقط نتیجه نشان می‎دهد و این تاریخ‎ها را رد می‎کند بدون این‎که ما چیزی را متوجه شویم. فیلمنامه در مورد گذر از شکست‎ها به موفقیت‎ها نواقصی دارد چون مربی با بازی فیلیپ سیمور هافمن نقش خاصی ندارد و معلوم نیست یک مدیر قوی هم‎چون بیلی که همه را اخراج می‎کند چگونه مربی تیم را که بسیار بی‎اراده است کنار نمی‎گذارد. منطق درستی این موضوع ندارد و کارگردان هم نتوانسته آن را تبیین کند. این ضعف‎ها در مقابل آن‎ همه جزئیات کار شده قابل اغماض است. رابطه‎ی زندگی شخصی بیلی با کارش، رابطه دخترش و نگرانی‎های او از دنیای مطبوعات، رابطه بازیکنان با حواشی، رابطه مدیران باشگاه با بازیکنان، پشت پرده تصمیم‎گیری‎های بیس‎بال و خیلی از این موراد با جزئیات کامل پرداخت شده است و فیلمنامه خوبی را رقم زده‎اند.

برد پیت هم در کنار فیلمنامه خوب فیلم، یکی از بهترین بازی‎های زندگی حرفه‎ایش را انجام داده و شاید دور از انتظار نباشه که آکادمی او را برگزیند. تمام ماجرای فیلم در مورد اوست و او هم به خوبی از عهده نقش برآمده است و ریزه‎کاری‎های خاصی در نقشش دیده می‎شود. بیلی همیشه از حضور در زمین در حین بازی هراس دارد و یکبار این کار را انجام می‎دهد و آن درست زمانی است که آن‎ها رکورد بیشترین برد تاریخ را می‎خواهند جابه‎جا کنند و 11 بر صفر جلو هستند. با حضورش تیم شروع به عقب افتادن امتیاز می‎کند و او هم سریع خارج می‎شود و تیم می‎برد. قضاوت نیز نقش خاصی در تم فیلم دارد. این‎که قضاوت‎ها همواره بر نتایج ماندگار است و به قول ضرب‎المثل خود ما «کار را که کرد آن‎که تمام کرد.» هر کسی هم در این بین زحمت کشیده فراموش می‎شود و دیالوگ زیر خیلی خوب این امر را نشان می‎دهد.

 

 

 

«پیت (جونا هیل): بیلی ما 20 بازی پشت سر هم را بردیم.

بیلی (براد پیت) : خوب که چی؟

پیت: ما رکورد تارخ رو شکستیم

بیلی: من خیلی وقته دارم ... خوب گوش کن ... من سال‎هاست که دارم توی بیس‎بال کار می‎کنم. رکورد شکستن به درد من نمی‎خوره. من به دنبال خوشحالی بعد از برد نیستم. این چیزاست که آسیب عاطفی به آدم می‎زند. اگر ما بازی آخر مسابقات را نبریم اونا ما را نادیده می‎گیرند.

پیت: بیلی

بیلی: من آدما را می‎شناسم می‎دانم به چی فکر می‎کنند و مطمئنم ما را به فراموشی می‎سپارن و هر کاری که تا الآن کردیم دیگر هیچ اهمیتی ندارد. هر تیم دیگری که بازی پلی‎آف را ببرد ... اونا خوشحال می‎شوند. شامپاین می‎خورند و حلقه شادی می‎زنند.»

 

دیالوگ فوق را با مثالی فوتبالی می‎خواهم یادآوری کنم که مخاطبین بیشتر حساسیت این موضوع را درک کنند. تیم چلسی چند سالی با مورینیو عالی کار کرد رکوردهایی را هم جابه‎جا کرد تا این‎که همه یک چیز را ببینند تیم در چمپیونز لیگ قهرمان نشده است علی‎رغم این‎که گلی که لیورپول در وقت‎های تلف شده به این تیم زد مشخص شد مردود بوده است. دو سال بعد با گاس هیدینگ چلسی تیمی رویایی ساخت و به مصاف بارسلونا رفت. تاریخ تکرار شد. شاید هیچ بازی به این صراحت حق را داور اجحاف نکرده باشد حداقل من به هیچ وجه بی‎عدالتی در این سطح را به یاد نمی‎آورم. بازیکنان بارسا هر خطایی خواستند انجام دادند نزدیک به 5 پنالتی برای چلسی گرفته نشد و در آخر با یک بازی که همه مفسرین فوتبال نمی‎دانستند هیدینگ چه بر سر بارسا آورده، بارسا با کمک داور چلسی را از پیش رو برداشت. چه کسی به یاد دارد چلسی چه تیم رویایی بود؟ چه کسی از آن همه بی‎عدالتی صحبت می‎کند؟ شاید فقط یکی مثل من که طرفدار آن تیم بوده است. همه از بارسا حرف می‎زنند. بارسایی که پس از آن سال بود که به این بارسای محبوب تبدیل شد و همه چلسی را فراموش کردند چون نتیجه مهم است. بیلی هم می‎داند کسی از تیمش حرف نخواهد زد و با وجود انتخاب این نتیجه‎ها او انتخاب نهاییش از جنس نتیجه‎ نیست از جنس رقم قرارداد نیست بلکه آن انتخاب درستی است که می‎خواهد به آن افتخار کند و افسوسش را نخورد. مهم‎ترین امر در مورد این انتخاب این است که بیلی دست به این انتخاب می‎زند که در موردش تاریخ حرف بزند و در موردش مانی‎بالی ساخته شود.

 

امتیاز منتقد به فیلم از 10 (8)

امتیاز مخاطبین IMDB به فیلم تا زمان انتشار مطلب از 10 (7.9)

 

 

quot;arial

درباره نویسنده :
مهدی میرقادی
نام نویسنده: مهدی میرقادی

طراح مد، انیماتور و منتقد سینما / همکاری با نشریات داخلی و خارجی

کارشناس طراحی مد از RMIT ملبورن

کارشناس ارشد انیمیشن از LASALLE College of the Arts سنگاپور


دیدگاه‌ها  

0 #5 Guest 1390-10-27 02:12
فیلمنامه جذابی داره و خوب ما رو از حواشی و چیزایی که فکرش رو می کنیم دور می کنه و می بره فقط به انتخاب ها ترسیم خوبی از فیلم کردید ممنون
نقل قول کردن
+1 #4 Guest 1390-10-13 01:10
واقعا برد پیت عالیه
نقل قول کردن
+2 #3 Guest 1390-10-11 03:56
مرسی
نقل قول کردن
+1 #2 Guest 1390-10-11 02:52
جملات آخرتون یه جورایی حماسی شد که بیلی این انتخاب رو کرد تا فیلمش رو ما الآن ببینیم
نقل قول کردن
-2 #1 Guest 1390-10-10 13:27
آقای قادری هر کاری کنی بارسا سرور چلسیه
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط

تحلیل سینما

تحلیل تجسمی

پیشنهاد کتاب

باستان شناسی سینما